Mehrave Sharifinia Instagram – 📚ا
ا”خب، از جايى كه يادمه مادرم هر روز عصر بهم يه ليوان شير سرد داده. چرا گرم نيست؟ چرا شير؟ چرا بهم آب نارگيل يا شربت انبه نمىده؟ يك بار ازش پرسيدم. گفت همهى بچههاى همسن تو شير مىخورن. يك بار هم موقع شام به خاطر اينكه آرنجم رو گذاشته بودم روى ميز دعوام كرد. پرسيدم چرا. گفت “كار زشتيه.” گفتم “به كى برمى خوره؟ به تو؟ چرا؟” دستپاچه شد و وقتى داشتم مىرفتم بخوابم _چون ساعت هفت شب وقت خواب بچههاى زير هفت ساله_ فهميدم كوركورانه از دستوراتِ زنى پيروى مىكنم كه خودش كوركورانه از شايعهها پيروى مىكنه.
فكر كردم: شايد همه چيز نبايد اين طورى باشه. شايد بتونن يه جور ديگه هم باشن. هرجور ديگه.”
ا
____________________.
نقل از كتاب “جزء از كُل”.
نوشتهى استيو تولتز
ترجمهى پيمان خاكسار
نشر چشمه
____________________.
تجربهى غريبِ زيستن
در اين هفتصد صفحهى کمنظير رو
به خودتون هديه بدين
و به اندازهى هفتصد سال
غرق تفكر و لذت بشين. | Posted on 27/Oct/2015 02:55:09
Home Actress Mehrave Sharifinia HD Instagram Photos and Wallpapers March 2016 Mehrave Sharifinia Instagram - 📚ا
ا"خب، از جايى كه يادمه مادرم هر روز عصر بهم يه ليوان شير سرد داده. چرا گرم نيست؟ چرا شير؟ چرا بهم آب نارگيل يا شربت انبه نمىده؟ يك بار ازش پرسيدم. گفت همهى بچههاى همسن تو شير مىخورن. يك بار هم موقع شام به خاطر اينكه آرنجم رو گذاشته بودم روى ميز دعوام كرد. پرسيدم چرا. گفت "كار زشتيه." گفتم "به كى برمى خوره؟ به تو؟ چرا؟" دستپاچه شد و وقتى داشتم مىرفتم بخوابم _چون ساعت هفت شب وقت خواب بچههاى زير هفت ساله_ فهميدم كوركورانه از دستوراتِ زنى پيروى مىكنم كه خودش كوركورانه از شايعهها پيروى مىكنه.
فكر كردم: شايد همه چيز نبايد اين طورى باشه. شايد بتونن يه جور ديگه هم باشن. هرجور ديگه."
ا
____________________.
نقل از كتاب "جزء از كُل".
نوشتهى استيو تولتز
ترجمهى پيمان خاكسار
نشر چشمه
____________________.
تجربهى غريبِ زيستن
در اين هفتصد صفحهى کمنظير رو
به خودتون هديه بدين
و به اندازهى هفتصد سال
غرق تفكر و لذت بشين.
Mehrave Sharifinia Instagram – 📚ا ا”خب، از جايى كه يادمه مادرم هر روز عصر بهم يه ليوان شير سرد داده. چرا گرم نيست؟ چرا شير؟ چرا بهم آب نارگيل يا شربت انبه نمىده؟ يك بار ازش پرسيدم. گفت همهى بچههاى همسن تو شير مىخورن. يك بار هم موقع شام به خاطر اينكه آرنجم رو گذاشته بودم روى ميز دعوام كرد. پرسيدم چرا. گفت “كار زشتيه.” گفتم “به كى برمى خوره؟ به تو؟ چرا؟” دستپاچه شد و وقتى داشتم مىرفتم بخوابم _چون ساعت هفت شب وقت خواب بچههاى زير هفت ساله_ فهميدم كوركورانه از دستوراتِ زنى پيروى مىكنم كه خودش كوركورانه از شايعهها پيروى مىكنه. فكر كردم: شايد همه چيز نبايد اين طورى باشه. شايد بتونن يه جور ديگه هم باشن. هرجور ديگه.” ا ____________________. نقل از كتاب “جزء از كُل”. نوشتهى استيو تولتز ترجمهى پيمان خاكسار نشر چشمه ____________________. تجربهى غريبِ زيستن در اين هفتصد صفحهى کمنظير رو به خودتون هديه بدين و به اندازهى هفتصد سال غرق تفكر و لذت بشين.

Check out the latest gallery of Mehrave Sharifinia



