•
در این روزهایی که از در و دیوار خبرها و اتفاقات ناامید‌کننده و گاهی تلخ به گوش آدم میرسه از خبر درگذشت استاد ابراهیم جعفری، استاد بهرام زند و بی‌ثباتی قیمت ارز و غیره، تنها اتفاقی که دل مردم را شاد می‌کرد و دوباره یادمون می‌انداخت که میشه در سخت‌ترین شرایط هم مهربان بود، شما پایتختی‌ها بودید.
دست مریزاد. مسیرتان هموار و دلتون تا همیشه روشن که دل مردم رو شاد کردین.
عکس از نادر فوقانی Tehran, Iran
امیر عزیز و سحر عزیز مبارکتون و مبارکمون باشه.
و تبریک به همه برگزیدگان به خصوص دوستان و همکاران فیلم های #تنگه_ابوقریب و #چهارراه_استانبول
عکس ها از مهدی طهماسبی
.
مادرم روزت مبارک
نفس‌هایت گرمای وجودم است.
•
بگذار باد بهاری بر تن‌ات بوزد
در گوش‌ات زمزمه کند
تا تو را از این شهر
از این شهر گناه ایمن سازد. Tehran, Iran
.
سلطان شمایین
#اسطوره #سینما
.
نقاش، عکاس و کمی گرافیست
.
رفاقتی بیست ساله این عکس را می‌سازد. هنرستان منتظری، اصفهان، سال هفتاد و شش
و حالا پس از سال‌ها، دست روزگار جایی دیگر در این کره‌ی خاکی، ما را گرد هم آورده.
اسماعیل نقاشی موفق در پاریس است، بهنام عکاسی درجه یک در هیوستون است و من از دور دستی بر آتش گرافیک دارم البته در تهران عزیزمان.
هیچ چیز جز دوستی و رفاقت آن هم از نوع کهنه‌اش، لب‌ها را خندان و دل‌ها را شفاف‌تر نمی‌سازد.
امیدوارم فارغ از جغرافیا و مرزبندی‌های من‌در‌آوردی آدمیان، حال دلتون خوب و خوش باشه.
سایه‌تون مستدام Paris, France
.
شوریدگی ما را، منکر مباش زاهد / چون نیست کار ما را، در دست ما زمامی / سلمان ساوجی
photo:@beni_shirazi Lyon, France
•
شهر
با همه‌ی سیمان‌هایش
با همه‌ی تیر‌آهن‌هایش
با آمدن بهار
شکست خود را می‌پذیرد. Tehran, Iran
.
شب گذشته پس از کلی ماجرای سینمایی، یک اتفاق بسیار زیبا و جذاب هم در زمینه هنرهای تجسمی در سینمای هنرمندان واقع در باغ کتاب افتاد.
چند جوان سخت‌کوش دو پرده ۲۵ متری از نقاشی‌های کودکان زلزله‌زده روستاهای کرمانشاه و سرپل‌ذهاب را برای تماشای عموم در تالار اصلی به نمایش گذاشته بودند.
حتما تا این چند روز وقت هست تشریف ببرین و این همه امید و عشق رو در آثار و نقاشی‌های کودکانه این عزیزان میهن ببینید.
پی‌نوشت: دلیل ایستادن خودم وسط این نقاشی‌های زیبا فارغ از خودشیفتگی، فهمیدن مقیاس و بزرگی این نقاشی‌هاست و معنا و مفهوم دیگری ندارد.
#تنها_نیستی Tehran Book Garden
این‌شب‌ها
پشت صحنه نمایش #رومولیت با همراهان درجه یک.
ممنونم از استقبال بی‌نظیرتون. با حضور گرم و پر‌مهرتون در شب‌های آتی هم می‌ترکونیم.
#تئاتر_مستقل_تهران
@mytik8 تئاتر مستقل تهران
.
برای اشک‌هایی که فرصت باریدن نیافتند. .
برای زنان سرزمینم
.
ما به تلخی عادت کردیم
باز هم تسلیت
باز هم
#تسلیت #سقوط #یاسوج #سانچی#پلاسکو #زلزله #خشکسالی #برف #دلار #زندگی #امید #معدن_یورت #گردوغبار #ایران #استعفا Iran
•
تازه شش روز است که آمده‌ای
و این همه دلبری
صبح است ساقیا
قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد
شتاب کن/ حافظ Tehran, Iran
سال نو مبارک
امیدوارم در سال ۹۷ سالم و تندرست باشین و به عشق و مهربانی نزدیکتر و نزدیکتر Tehran, Iran
.
وقت‌هایی که تهران این حالیه، انگار نه انگار تو این شهر گم شدیم. #بارون #بهار #تهران Tehran, Iran
.
به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود.
چنانکه پای به برف فرو شود به عشق فرو شدم.
بایزید بسطامی
ا
من نرفتم که تورو از دست بدم
#رومولیت #تئاتر_مستقل_تهران تئاتر مستقل تهران
.
یکی از کبوتران: بیا پیش ما دیگه
کبوتر جدا افتاده: راحتم همین جا
کبوتران ( هر سه با هم): جدیدا خیلی خودتو میگیری، با ما نمی‌جوشی. اینجوری مجبور می‌شیم دیگه علیرغم میل باطنی‌مون تحویلت نگیریم. آخه فکر کردی کی هستی تو. اصلا تقصیر ماست که با تو معاشرت می‌کنیم. تقصیر امثال ماکه جمع فرهیخته و فهیمی هستیم اینه که با تو جوجه کفتر که هنوز نوک‌ات آفتاب ندیده وارد مباحثه می‌شیم. پاشو آقاجون پاشو از اینجا برو دنبال زندگیت. پاشو دیگه
کبوتر تنها: چشم. (بال می‌زند و بر تیر چراغ برق دیگری می‌نشیند.)
.
وقتی غروب را باور داشته باشیم،
زیبایی‌هایش را هم خواهیم دید. Paris, France
جمعه گذشته برای دیدار با چند انتشاراتی که همکاریِ فرهنگی و بی‌نظیری با هم داریم به نمایشگاه کتاب تهران رفتم. فارغ از تمام نکات مثبتی که برگزاری این نمایشگاه دارد یک مسئله که از سالیان پیش ذهن‌ام را درگیر کرده بود، دوباره پرسش‌هایی را برایم پیش آورد.
با این حجم انبوه و استقبال گسترده مردم از نمایشگاه سالانه‌ای که به کتاب مربوط است و اگر کسی از آمار و ارقام اطلاع نداشته باشد با خودش فکر می‌کند که ایرانیان بیست ساعت مطالعه در روز دارند و هیچ مشکلی از لحاظ سواد و فرهنگ ندارند و طبیعی است که بدیهیات را حداقل در حوزه فرهنگ رعایت می‌کنند. اما وقتی به سرانه مطالعه و تیراژ یک کتاب که اکنون به زیر هزار جلد رسیده است برای کشوری که هشتاد میلیون جمعیت دارد جای نگرانی دارد.
پس ما در این رویدادها برای چه منظوری دور هم جمع می‌شویم و اصولا در نمایشگاه کتاب چه‌کار داریم؟ این پرسشی‌ست که برایش پاسخی هنوز نیافته‌ام. مصلاء تهران نمايشگاه كتاب
•
برادرم همیشه یک حرف خیلی خوبی می‌زد. می‌گفت در غیاب هر شخص طوری حرف بزن که روبروی خودشم بتونی همون حرف‌هارو تکرار کنی. •
شاید این نقاشی ربطی به موضوع بالا نداشته باشه ولی خوب من‌رو یاد این حرف انداخت.
•
دومی: کو جنگل؟
اولی: اوناهاش
دومی: کو پس؟
اولی: اوناها بابا. تو فولدر اولی همون رو دسکتاپ.
سومی:………………………!!! Tehran, Iran
