سونات پاييزي
نويسنده : انگمار برگمان
ترجمه : بهروز نورايي
گاهي بي آنكه زنم متوجه حضورم شود ، مي ايستم و نگاهش مي كنم . خيلي دوست دارد كنار پنجره ي گوشه ي اتاق بنشيند . گمان مي كنم دارد نامه اي به مادرش مي نويسد . اولين باري كه پا به اين اتاق گذاشت ، گفت ” واي چه زيباست ، اينجا حس رهايي مي كنم ”
تنها چند روزي بود كه همديگر را مي شناختيم . كنفرانس اسقف ها در تورندهايم برگزار شده بود و او هم به عنوان خبرنگار يك نشريه كليسايي به آنجا آمده بود ……………..
🎼
Templeofapelles Sara jarrett
كتاب : انسان در جستجوي معنا
نويسنده : دكتر ويكتور فرانكل
مترجم :نهضت صالحيان /مهين ميلاني
موسيقي : mozart
مریم بود و مسیح و سکوت .
I re-awoke to find myself as a child
Forcing blossom before time
A flashback to the annals of infinity
The deepest peace
The absolute
The unseen eternal stream
Walking between worlds
Drifting dream to dream
A momentary earthly scene
The relevance of being, of sorrow, of love, and of laughter
A significant chapter in the archives of eternity
من دوباره بيدار مي شوم تا خودم را مانند كودكي بيابم كه شكوفه ها را قبل از شكوفاييشان به شكفتن وا مي دارد.
بازگشت به تاريخچه ي ابديت
عميق ترين آرامش
دايره ي نامحدود و مطلق
جاودانه جرياني ناپيدا
راه رفتن از ميان جهان ها
شناور بودن از رويايي به روياي ديگر
يك صحنه زمينى زودگذر
رابطه ي بين وجود داشتن، اندوه، عشق، و شادي
فصل قابل توجهي از بايگاني هاي ابديت
آهنگساز: Duncan Patterson
قطعه: The Eternity Suite Parts IV-XXIII
.
.
فايل ويدئو در كانال
جايزه جشن خانه سينما:
سه سال از خاطره ان شب ميگذرد
برنده تنديس و ديپلم افتخار نقش اول زن جشن خانه سينما شده بودم / سه سال پس از توقيف جشن و بسته بودن خانه سينما اين جايزه حاصل انبوه سه سال فيلم داوري نشده بود و رقابت سنگنين بود / اما بعد از اعلام راي داوران خبر رسيد كه هيچ جايي را براي اجراي مراسم اين جشن به خانه سينما ندادند ، دبير جشن و اعضاء به تصميم بزرگ و جالبي رسيدن ، و تسليم نشدن با يك ماشين ون به در خونه همه برنده ها رفتن و جايزه ها را تقديم كردند / سه سال از ان شب عجيب ميگذرد /شايد اين اولين و آخرين باري بود كه جايزه اينگونه داده ميشد /
روز ملي سبنما بر همه مردم ايران كه بي مهر و حمايت انان سينما نميتوانست به حيات خود ادامه دهد مبارك باشد
دوستدار هميشه شما /دوستتان دارم
زحمت اوردن تنديس را اقاي امين تارخ هنرمند عزيز و محترم و خانم مهتاب كرامتي عزيز به عهده داشتند
طبيعيست به علت نبودن امكانات برگزاري جشن نور فيلم به علت نوع اجراي ان كم است به نور دلهاي خودتان ببخشاييد
و پيشاپيش به همه همكاران عزيزم كه امشب برنده اين تندبس ارزشمند هستند تبريك ميگويم
متاسفانه تهران نيستم تا امشب در جشن خانه امان شركت كنم
هركدام از ما گمان مي كنيم كه در دنيايي زندگي مي كنيم كه بر آن تنها يك زمان حاكم است .ولي از ياد مي بريم كه در درون ما زمان هاي بي شماري جاي دارند . در اين كتاب هركدام از اين زمان ها به تنهايي دنيايي را به وجود مي اورند و “آلن لايتمن ” با بياني ساده و لطيف واكنش هاي ساكنان شهر كوچكي را در سوئيس ، در هركدام از اين دنياها تشريح مي كند . اين دنياها كه غير واقعي به نظر مي ايند هركدام جزئي از زندگي دروني مارا تشكيل مي دهند . زيرا هركدام از ما روزي احساس كرده است كه در دنيايي زندگي مي كند كه فردايي ندارد . يا در دنيايي كه فقط بر روي بك گذشته و يك خاطره بنا شده است ، يا حتي در دنيايي كه زنداني نظم و ضبط ساعت است . آيا دليل واكنش هاي خود يا اطرافيان مان را كه گاه شگفت آور و تعجب برانگيز است نمي توان در تجزيه زمان يافت
از مقدمه كتاب : روياهاي انيشتن
توجمه : مهتاب مظلوميان
نشر چشمه
موسيقي : astor piazzola&gidon keremer oblivision
مثل آب براي شكلات
Como Agua Para Chocolate (Spanish)
Like water for Chocolate (English)
نويسنده: لورا اسكوئيول Laura Esquivel
مترجم : مريم بيات
آهنگساز: Leo Brouwer
اگر خاطرات و حافظه مان را از دست بدهيم خودمان را از دست مي دهيم .فراموشي يكي از نشانه هاي مرگ است .ما بدون خاطره و حافظه ديگر انسان نيستيم.
.
روح پراگ
نويسنده: ايوان كليما
موسيقي: State of Siege
آهنگساز: Mikis Theodorakis
Bela tarr🎬🎼
خاموش و بی انتها، به تنهایی همیشه پابرجا، دگرگونی در او راه نمییابد، و نیز کوتاهی از او سر نمیزند، به همه چیز میرسد، و خستگی به وی راه نمیآید، در همه چیز ساری است. او مادر همه چیزهاست. نامش را نمیدانم و او را نقشی از تائو خواهم زد. اگر تلاش کنم که برای او نامی برگزینم، نام بزرگ را برای او برخواهم گزید. بزرگ است اما نزدیک، و چون نزدیک است همه چیز به او باز میگردد. تائو بزرگ است، آسمان بزرگ است، زمین بزرگ است، حکیم بزرگ است. در کیهان، چهار چیز بزرگند و شاه حکیم یکی از ایشان است. بشر راههای زمین را دنبال میکند، زمین راههای آسمان را، و آسمان راههای تائو را. تائو راههای خود را می پیماید.(فصل بیست و پنجم)
تائو یک را زایید. یک، دو را. دو، سه را. و سه، بی شمار هستی را زایید. (فصل چهل و دوم)
شكست فرصت بزرگيست…
كتاب تائو ت چينگ
نويسنده: لائوتسه
موسيقي: Until the Last Moment- Yanni
قهرمان هزار چهره مشهورترين اثر جوزف كمبل است ، اين كتاب بر نسل هاي بعد بخصوص نويسندگان و فيلمنامه نويسان تاثير زيادي گذاشت
جزو كتاب هاي كلاسيك و رسمي رشته هاي ادبيات ، اسطوره شناسي و فيلمنامه نويسي است ، فيلم هاي بسياري چون جنگ ستارگان ، ارباب حلقه ها ، ماتريكس و …… از اين كتاب الهام گرفته اند
بخشي از كتاب :
گزاف نيست اگر ادعا كنيم اسطوره همانند دري پنهان است كه از طريق آن انرژي لايزال كيهاني در فرهنگ بشري تجلي مي يابد . دين ، فلسفه و هنر ، اشكال اجتماعي تاريخي و اوليه ، اكتشافات مهم علمي و فني و روياهاي شبانه ، همه حباب هايي هستند برآمده از حلقه جادويي اسطوره
ذهن متمركز ، هنگام تماشاي رازوارونه ، خود را با بدن رو به مرگ قهرمان ، يكي نمي كند ، بلكه با اصل حيات جاودان كه براي مدتي در اين بدن منزل كرده ، يكي مي شود . اين بدن براي مدتي ، پوششي شبح وار بوده كه حقيقتي را در خود پيچيده است ( و در آن واحد هم نقش فرد رنجور و هم علت رازگونه را همراه دارد) و اين حقيقت لايه اي پنهان است كه خويشتن ما ، در آن حل مي شود ، آن هم هنگامي كه اين ” تراژدي كه چهره ي بشر را در هم مي شكند ، به پايان مي رسد و كالبد فناپذير ما در هم مي شكند
Ordet
كارگردان: Carl Theodor Dreyer
آهنگساز: Poul Schierbeck
بخشي از كتاب :
كنفوسيوس به درستي مي گويد كه” فضيلت چون يتيمي رها شده ، باقي نميماند ، او نياز دارد همسايگاني داشته باشد ”
من در خانه،معاشران بسياري دارم ، مخصوصا صبح ها زماني كه هيچ كس به من سر نمي زند ، من تنهاتر از آن « قو » نيستم كه در درياچه آن گونه بلند قهقهه مي زند، يا تنهاتر از خود
« والدن ». خدا را كه آن بركه تنها چه معاشري دارد ؟ يا اين همه ديوهاي افسردگي در او نيست ، بلكه فرشته هاي آبي در سايه روشن لاجوردي آب هايش غوطه مي خورند . خورشيد تنهاست ، خدا تنهاست ، اما شيطان از تنها بودن بسيار دور است . او همنشينان بسياري دارد او يك لشگر است . من تنهاتر از جوي آب آسياب يا بادنما ، يا ستاره شمال يا باد جنوب يا باران اسفند نيستم
با انديشيدن ما مي توانيم بي آنكه ديوانه شده باشيم در كنار خود قرار بگيريم
نام كتاب : والدن
نويسنده : هنري ديويد ثورو
مترجم :سيدعليرضا بهشتي شيرازي
موسيقي :stationray tarveller/camel
اعتقاد بدون تعصب
پيتر برگر، آنتون زايد رولد
ترجمه: محمود حبيبي \”اگر آن ترديدهايمان را نداشتيم چگونه بدان يقين نشاط بخشمان دست مي يافتيم.\” گوته
موسيقي: Nocturne No. 20, Op. Posth in C sharp minor- Chopin
نشر پنجره
نام كتاب :حاجي مراد
نويسنده : تولستوي
مترجم : همايون صنعتي زاده
ويرايش :علي حسن آبادي
واپسين اثر بزرگ تولستوي “حاجي مراد ” است كه برگرفته از خاطرات و تجربيات واقعي او در دوران اقامتش در قفقاز است
همايون صنعتي زاده حاجي مراد را ترجمه كرده است .شايد ٨٢ سال زندگي پرفراز و نشيب تولستوي و سرگذشت غريب و پرشور حاجي مراد بي شباهت به ٨٤ سال عمر پربار مترجم نباشد
حاجي مراد آواز مادرش را باز خواند :
خنجر آب ديده ات سينه ام را شكافت
اما من پسركم ، جگرگوشه ام را بر سينه ام فشردم
و اورا در خون گرمم شستشو دادم :
زخم ام التيام يافت ، بي هيچ مرهمي و پسرم را نيز
_همچون من _ ديگر هراسي از مرگ نخواهد بود @ketabepanjereh
اميل
نويسنده : ژان ژاك روسو
مترجم :غلامحسبن زيرك زاده
موسيقي: Gregorio alegri miserere mei Giovanni lanfranco
شرح عكس از جناب آقاي يونس يونسيان: هنگامه قاضياني و اشباح قجري عكاسي داگريوتيپ: این عکس به شیوه \”داگرئوتیپ\” و توسط محمد محمدزاده، احیا کننده این شیوه در ایران، عکاسی شده است. به یک صفحه نقرهای مدتی بخار ید میدهند تا قشر نازکی از یدور نقره بر روی آن قرار بگیرد سپس این صفحه را در دوربین گذاشته و عکسبرداری میکنند. این روش را لوئی داگر مخترع و عکاس فرانسوی در سال هزارو هشتصد و سي و هفت میلادی اختراع کرد. محمد محمدزاده نخستین عکاس معاصر ایران است که این شیوه را در کشور احیا کرده است. در گذشته ما فقط یک عکاسخانه داگرئوتیپ داشتیم که در کاخ سلطنتی و در زمان محمدشاه قاجار فعالیت داشت و از بزرگان عکس \”داگرئوتیپ\” گرفته میشد و به همين دليل این شیوه به عنوان عکاسی فاخر شناخته میشود، چون با نقره کار میشود و گران است. شيوه اي از عكاسي كه انسان را با همه اشباح تاريخ در يك قاب قرار مي دهد. هنگامه قاضياني اولين زن در ايران هستند كه با اين شيوه از ايشان عكاسي شده است.
The First daguerreotype photo of an iranian woman Hengameh Ghaziani: process was the first practicable method of obtaining permanent images with a camera. The man who gave his name to the process and perfected the method of producing direct positive images on a silver-coated copper plate was Louis Jacques Mande Daguerre, a French artist and scenic painter. Daguerre had began experimenting with ways of fixing the images formed by the camera obscura around 1824. silver-plated sheets of copper and discovered that the vapour from iodine reacted with the silver coating to produce silver iodide, a light sensitive compound.
@cafenostal @m.mohammadzadeh.
@kavehafagh
این ثبت و هدیه و محبت مجموعه اقای محمدزاده را که دایی کاوه جان آفاق هستند رو فراموش نمیکنم . محبت کردند سر صحنه فیلمبرداری اومدن ، البته عکس پیش خود ایشون هست . بماند برای آیندگان.
حدودا یازده سال پیش