Mehrave Sharifinia Instagram – 🍂🍁’
یادش بهخیر
دبیرستانی که بودم هروقت هفتهی آخرِ ماه، پول ماهانهام ته میکشید و بیپول میشدم، میدونستم که باید کار کنم وگرنه از پولِ بیزحمت خبری نبود.
روش تربیتی بابا جوری بود که پول ماهانهی ما رو دقیقا به اندازهی نیازمون میداد که ولخرجی نکنیم. هزینهی تاکسی و دفتر و خودکار و خوراکی مدرسه محاسبه میشد و اول ماه پرداخت میشد تا خودمون یاد بگیریم پولمون رو مدیریت کنیم.
ولی در عوض برامون اشتغالزایی میکرد.
حدوداً شونزده سالم بود که یه روز با لحن شوخ و شیطونش ازم پرسید:«اوضاع پول ماهانهت در چه حاله فرشته؟»
(به من میگه فرشته😬)
منم خندیدم و گفتم:«والا یه مقدار به ملیکا بدهکار شدم.»
_(با اینکه ملیکا نسبت به من ولخرجتره ولی نمیدونم چرا همیشه من بهش مقروضم!!!)_
گفت:«دل به کار بدی میتونی بدهیت رو صاف کنی. حاضری؟»
با کمال میل قبول کردم.
بابا با یکی دو تا از دوستانش انتشارات داشتن و کتاب چاپ میکردن، فکر میکنم علاقهم به ادبیات باعث شد که بخواد من رو محک بزنه؛ بهم یه کتاب داد تا براش نمونهخوانی کنم.
نمونهخوانی، تطبیق دادنِ نسخهی اصلی، با متنِ تایپ شده است. دقتِ زیادی میخواد. باید بر اساسِ متنِ دستنویس، همهی غلطهای تایپی، دیکتهای، نشانهگذاری و رسمالخطی رو با خودکار قرمز مشخص کنی که متنِ تایپ شده، قبل از چاپ بره برای غلطگیری و بعد از اصلاحِ غلطها چاپ بشه.
اوایل میدیدم که شب خودش دوباره کتاب رو چک میکنه، همش استرس داشتم که نکنه چیزی رو از قلم انداخته باشم و شغل جذابم رو از دست بدم، به همین دلیل هر روز بیشتر از روز قبل حواسم رو جمع میکردم و هر صفحه رو چندین بار بررسی میکردم. احتمالا از کارم راضی بوده که یه روز کتاب «عشقآباد» رو برای نمونهخوانی بهم داد.
دیروز بعد از مدتها یهو توی کتابخونهش «عشقآباد» رو پیدا کردم، سریع برش داشتم و بازش کردم، انگار باور نداشتم که نمونهخوان این کتاب خودم بودم. وقتی اسم خودمو به عنوان نمونهخوان دیدم عجیب غریب ذوق کردم.
به نظر من «زندگی» این چیزهاست، این حسهاست، حس رضایت، کار کردن، یاد گرفتن، تلاش کردن، علاقه داشتن به چیزهایی که شاید از یاد خیلیها رفته باشه.
نمونهخوانی کتاب «عشق آباد» ارزشش برام خیلی بیشتر از بدهی مهراوهی شونزده ساله است؛ بیشتر از خیلی چیزهای دیگهست.
گفتم به این بهانه از پدر جان بابت این یادگاری فوقالعاده تشکر کنم.❤️
‘
ورق بزنید
‘ | Posted on 11/Oct/2018 17:53:08
Home Actress Mehrave Sharifinia HD Instagram Photos and Wallpapers October 2018 Mehrave Sharifinia Instagram - 🍂🍁’
یادش بهخیر
دبیرستانی که بودم هروقت هفتهی آخرِ ماه، پول ماهانهام ته میکشید و بیپول میشدم، میدونستم که باید کار کنم وگرنه از پولِ بیزحمت خبری نبود.
روش تربیتی بابا جوری بود که پول ماهانهی ما رو دقیقا به اندازهی نیازمون میداد که ولخرجی نکنیم. هزینهی تاکسی و دفتر و خودکار و خوراکی مدرسه محاسبه میشد و اول ماه پرداخت میشد تا خودمون یاد بگیریم پولمون رو مدیریت کنیم.
ولی در عوض برامون اشتغالزایی میکرد.
حدوداً شونزده سالم بود که یه روز با لحن شوخ و شیطونش ازم پرسید:«اوضاع پول ماهانهت در چه حاله فرشته؟»
(به من میگه فرشته😬)
منم خندیدم و گفتم:«والا یه مقدار به ملیکا بدهکار شدم.»
_(با اینکه ملیکا نسبت به من ولخرجتره ولی نمیدونم چرا همیشه من بهش مقروضم!!!)_
گفت:«دل به کار بدی میتونی بدهیت رو صاف کنی. حاضری؟»
با کمال میل قبول کردم.
بابا با یکی دو تا از دوستانش انتشارات داشتن و کتاب چاپ میکردن، فکر میکنم علاقهم به ادبیات باعث شد که بخواد من رو محک بزنه؛ بهم یه کتاب داد تا براش نمونهخوانی کنم.
نمونهخوانی، تطبیق دادنِ نسخهی اصلی، با متنِ تایپ شده است. دقتِ زیادی میخواد. باید بر اساسِ متنِ دستنویس، همهی غلطهای تایپی، دیکتهای، نشانهگذاری و رسمالخطی رو با خودکار قرمز مشخص کنی که متنِ تایپ شده، قبل از چاپ بره برای غلطگیری و بعد از اصلاحِ غلطها چاپ بشه.
اوایل میدیدم که شب خودش دوباره کتاب رو چک میکنه، همش استرس داشتم که نکنه چیزی رو از قلم انداخته باشم و شغل جذابم رو از دست بدم، به همین دلیل هر روز بیشتر از روز قبل حواسم رو جمع میکردم و هر صفحه رو چندین بار بررسی میکردم. احتمالا از کارم راضی بوده که یه روز کتاب «عشقآباد» رو برای نمونهخوانی بهم داد.
دیروز بعد از مدتها یهو توی کتابخونهش «عشقآباد» رو پیدا کردم، سریع برش داشتم و بازش کردم، انگار باور نداشتم که نمونهخوان این کتاب خودم بودم. وقتی اسم خودمو به عنوان نمونهخوان دیدم عجیب غریب ذوق کردم.
به نظر من «زندگی» این چیزهاست، این حسهاست، حس رضایت، کار کردن، یاد گرفتن، تلاش کردن، علاقه داشتن به چیزهایی که شاید از یاد خیلیها رفته باشه.
نمونهخوانی کتاب «عشق آباد» ارزشش برام خیلی بیشتر از بدهی مهراوهی شونزده ساله است؛ بیشتر از خیلی چیزهای دیگهست.
گفتم به این بهانه از پدر جان بابت این یادگاری فوقالعاده تشکر کنم.❤️
‘
ورق بزنید
‘
Mehrave Sharifinia Instagram – 🍂🍁’ یادش بهخیر دبیرستانی که بودم هروقت هفتهی آخرِ ماه، پول ماهانهام ته میکشید و بیپول میشدم، میدونستم که باید کار کنم وگرنه از پولِ بیزحمت خبری نبود. روش تربیتی بابا جوری بود که پول ماهانهی ما رو دقیقا به اندازهی نیازمون میداد که ولخرجی نکنیم. هزینهی تاکسی و دفتر و خودکار و خوراکی مدرسه محاسبه میشد و اول ماه پرداخت میشد تا خودمون یاد بگیریم پولمون رو مدیریت کنیم. ولی در عوض برامون اشتغالزایی میکرد. حدوداً شونزده سالم بود که یه روز با لحن شوخ و شیطونش ازم پرسید:«اوضاع پول ماهانهت در چه حاله فرشته؟» (به من میگه فرشته😬) منم خندیدم و گفتم:«والا یه مقدار به ملیکا بدهکار شدم.» _(با اینکه ملیکا نسبت به من ولخرجتره ولی نمیدونم چرا همیشه من بهش مقروضم!!!)_ گفت:«دل به کار بدی میتونی بدهیت رو صاف کنی. حاضری؟» با کمال میل قبول کردم. بابا با یکی دو تا از دوستانش انتشارات داشتن و کتاب چاپ میکردن، فکر میکنم علاقهم به ادبیات باعث شد که بخواد من رو محک بزنه؛ بهم یه کتاب داد تا براش نمونهخوانی کنم. نمونهخوانی، تطبیق دادنِ نسخهی اصلی، با متنِ تایپ شده است. دقتِ زیادی میخواد. باید بر اساسِ متنِ دستنویس، همهی غلطهای تایپی، دیکتهای، نشانهگذاری و رسمالخطی رو با خودکار قرمز مشخص کنی که متنِ تایپ شده، قبل از چاپ بره برای غلطگیری و بعد از اصلاحِ غلطها چاپ بشه. اوایل میدیدم که شب خودش دوباره کتاب رو چک میکنه، همش استرس داشتم که نکنه چیزی رو از قلم انداخته باشم و شغل جذابم رو از دست بدم، به همین دلیل هر روز بیشتر از روز قبل حواسم رو جمع میکردم و هر صفحه رو چندین بار بررسی میکردم. احتمالا از کارم راضی بوده که یه روز کتاب «عشقآباد» رو برای نمونهخوانی بهم داد. دیروز بعد از مدتها یهو توی کتابخونهش «عشقآباد» رو پیدا کردم، سریع برش داشتم و بازش کردم، انگار باور نداشتم که نمونهخوان این کتاب خودم بودم. وقتی اسم خودمو به عنوان نمونهخوان دیدم عجیب غریب ذوق کردم. به نظر من «زندگی» این چیزهاست، این حسهاست، حس رضایت، کار کردن، یاد گرفتن، تلاش کردن، علاقه داشتن به چیزهایی که شاید از یاد خیلیها رفته باشه. نمونهخوانی کتاب «عشق آباد» ارزشش برام خیلی بیشتر از بدهی مهراوهی شونزده ساله است؛ بیشتر از خیلی چیزهای دیگهست. گفتم به این بهانه از پدر جان بابت این یادگاری فوقالعاده تشکر کنم.❤️ ‘ ورق بزنید ‘

Check out the latest gallery of Mehrave Sharifinia



