‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
هر شب، پردهی پنجرهی اتاق هتل را باز میگذاریم تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شویم.
در تهران هم گاهی این کار را انجام میدادیم اما تاثیر زیادی روی سحرخیزی ما نمیگذاشت.
لابد در سفر همه چیز با حسِ مأمن متفاوت است.
حدود ساعت ۸:۳۰ به طور خودجوش از خواب بیدار شدیم و احساس کردیم دیگر دلمان میخواهد برگردیم خانه.
رفتیم لابی هتل، صبحانه میل نمودیم. دوستان کمکم به ما ملحق شدند و ما فهمیدیم امروز به طور استثنا خیلی سحرخیز بودیم!
قرار امروز به کابلگردی بود، دوستان دیگری محبت کردند، دنبال ما آمدند و ما را به “باغ بابر” بردند.
ما هم تا آنجا که حوصله داشتیم از کودکانی که به ما اجازه دادند عکس گرفتیم و لذت بردیم.
دیگر نوشتنمان نمیآید چون دلمان بسیار تنگ شده است.
ترجیح میدهیم گوشهای آرام بنشینیم، به دیوار خیره شویم و کمی به همه چیز فکر کنیم.
به قولِ دوستانمان در افغانستان “خلاص”.
‘
پینوشت:
۱.بین عکس اول و دوم مردد بودم که کدوم بشه کاور اصلی، اولی رو انتخاب کردم چون حسشون یه جوری بود که انگار من و ملیکا بودیم👭❤️❤️
‘
۲.باید خوبی آدمها رو تو کولهبارت نگه داری تا لحظههای خوش زندگی یادت نره.😍
‘
۳.ظهر یه عکس به دستم رسید که دلم میخواست همون موقع بال دربیارم و از شوق تا تهران پرواز کنم.🧚🏻♀️
‘
۴.درسته که من نوشتنم نیومد ولی امیدوارم شما نوشتنتون بیاد و جمعهتون رو زیباتر از من شرح بدید.📝
‘
۵.به نظر من بلوغ فکری آدمها، بعد از صدا و نحوهی حرف زدن، میتونه عامل جذابیتشون باشه.
ولی حالا همون بلوغ فکری در آدمی که صداش زیبا نیست فقط باعث تحسین میشه، دیگه عامل جذابیتش نیست.😬
‘
۶.تا امروز نفهمیده بودم چقدر دلم تنگ شده، امروز یهو فهمیدم!❤️
‘
۷.جمعه همیشه پر از اتفاقهاییه که نوشته نمیشن…
‘
📷:mehrave
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی
‘
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم زنان_هرات
‘
شهریور ماه ۱۳۹۸
‘
عکس اول
اولین سلفی😊
رخشان بنیاعتماد نازنین، رئیس هیأت داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه و بلند جشنواره هستن.
آزاده موسویِ عزیزدل کارگردانِ فیلم «در جستجوی فریده»در بخش فیلمهای مستند جشنواره حضور داره.
خودم هم مهمان ویژهی جشنواره هستم بابت فیلم «قصهها».
‘
عکس دوم
از سمت چپ
رویا سادات فوقالعاده مهربان، مدیر برگزاری جشنواره و میزبان عالی ما،
خودم،
سیمای دوست داشتنی و بسیار خوشانرژی، که یک روز و شب فراموش نشدنی برای ما تدارک دید.
عزیزجان همسر رویا سادات که حمایت کامل از همسر رو در عمل به ما نشون داد.
‘
در بقیهی عکسها ما در کنار تیم برگزار کنندهی جشنواره، دوستان و برخی از اعضای محترم هیأت داوران هستیم که در این مدت از معاشرت با تکتکشون لذت بردیم و مهماننوازی عالی و بینقصشون سفر رو برامون جذابتر کرد.
•
و اما سفر… مردم افغانستان بسیار مهربان، مهماننواز و دغدغهمند هستند.
در این مدت با زنانی آشنا شدیم که محکم، عمیق، مبارز و تحسینبرانگیزند.
تعداد زیادی از این زنان مدت زیادی خارج از افغانستان زندگی و تحصیل کردند ولی در نهایت باز به کشورشون برگشتند تا اون رو دوباره بسازند، بیسوادی رو از بین ببرند و برای احقاق حق همهی زنان افغان راسختر از قبل مبارزه کنند.
یکی از نتایج این استحکام و پافشاری همین جشنوارهست که بانی و برگزار کنندهاش یک بانوی افغانستانیه.
تمام این مدت خودش، خانواده، دوستان و همراهانش ما رو پر از عشق کردند و باعث شدند نگاه ما نسبت به مردم این سرزمین هر روز بیشتر از روز قبل سرشار از ستایش بشه.
به دلیل انفجارها و مسائل امنیتی در همه جای کابل نیروی مسلح وجود داره.
برای ورود به سوپر مارکت، هتل، رستوران و هر جای دیگه بازرسی بدنی صورت میگیره.
ما اجازه نداریم تنهایی جایی بریم، هر صبح چند نفر از مهربانانی که در عکسها هستند ما رو از هتل تحویل میگیرند و به شهر، خونهشون یا محل نمایش فیلمها میبرند.
هر بار منزل یکی از این عزیزان مهمان شدیم از خونهی باسلیقه و پر از صفا، روی خوش و پذیراییشون خیلی زیاد لذت بردیم.
تا امروز هم که خدا رو شکر امنیت به طور کامل برقرار بوده😊
‘
اینجا بعیده که از انفجار اتفاقی برامون بیفته ولی از رانندگی وحشتناک و عجیبشون اصلا بعید نیست🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
‘
از صمیم قلب آرزو میکنم برای این مردمِ خوب امنیت دائمی به وجود بیاد و پایدار باقی بمونه.
همهی مردم جهان شایستهی داشتن صلح، آرامش و رفاه هستند.
•
#افغانستان #کابل کابل افغانستان
‘
🍁🍂«۲۸»🍂🍁’
‘
مثلاً هوا همینقدر گرفته باشد، صدای باد لابهلای برگها بپیچد، رعدی بغرّد، برقی بزند، من آهسته دستم را از پنجرهای که شیشه ندارد بیرون بیاورم و اولین قطرهی باران را دشت کنم.
بعد، تو، با دو لیوان دمنوشِ بهارنارنجِ لبسوزی که تلخ نیست بیایی و بگویی:
«سرما میخوری!»
من، انگار که حرفت را نشنیده باشم از جایم تکان نخورم و دستم را زیر باران نگه دارم.
تو بروی پتوی مسافرتی سبز چهارخانه را بیاوری، بر دوشم بیاندازی و بپرسی:
«اولین قطرهی بارون پاییزت رو دشت کردی؟»
من بخندم و دستِ خیس از بارانم را به سمت صورتت بیاورم و تو تهدید کنان چنان با جذبه نگاهم کنی که جرات نکنم چشمهای زیبایت را خیس کنم.
بعد، هر دو همانطور که کنار هم، پشت پنجره ایستادهایم، بهارنارنجمان را بنوشیم و به پاییز فکر کنیم که چقدر زیباست.
‘
‘
‘
پ.ن:
۱.به یاد روزهای خوشِ وبلاگ نویسی
بخشی از تکه پارههای عاشقانهی رویا…❤️
قسمت هفده یا شانزده.
‘
۲.از این روزشمارها میذارم که هر روز، روزها رو نمیشمارن!
هر از گاهی روزها رو میشمارن.🍁
ولی حداقل حساب کتابم درسته.
‘
۳. تخریبِ شخصیتِ آدمهایی که زمانی بهمون خوبی کردن، بدترین ظلمیه که میتونیم در حق خودمون بکنیم.
‘
‘
‘
📷&📝: مهراوه.ش
‘
#پاییز
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
جمعه زیباتر میشود وقتی اولین روز شهریور است.
تشکر میکنیم از مرداد عزیز که امسال با دمایِ هر از گاهی مطبوعش باعث شد کشف کنیم از آن متنفر نیستیم.
صبح ساعت ۱۰ با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدیم.
اینکه چرا زمانی که مجبور نیستیم صبح ساعت خاصی از خواب بیدار شویم باز هم ساعت کوک میکنیم، احمقانه است! ولی انگار خوشمان میآید ساعت را کوک کنیم، زنگ بزند، ما را از خواب بیدار کند تا مختار باشیم که یا بیدار شویم یا خاموشش کنیم و باز بخوابیم!
گویا اجبارهای زمانه و حضورِ آدمهای زورگو، ما را نسبت به داشتنِ حقِ انتخابِ آزادانه حریصتر کردهاند.
امروز با زنگ ساعت از تخت دل کندیم، بعد از خاموش کردن کولر و انجام امور روزانه، چای زنجبیل و دارچین دم کردیم.
تا حاضر شدن چای، ظرفها را شستیم، به گلها آب دادیم و از آنها خواستیم بیشتر مواظب خودشان باشند و بیتوجهیهای ما را به دل نگیرند چون روزهای شلوغی در پیش داریم.
کفشِمان را با مسواکِ به درد نخور شستیم و عالی شد.
هیچ فرچه و اسکاچی مثل مسواک مستهلک وسایل را تمیز نمیکند.
لباسهای شسته شده را جمع کردیم و گذاشتیم سر جایشان.
سر ظهر یک ساعتی ساز زدیم و بعد یادمان افتاد که جمعه ظهر است و بهتر بود نواختن را به عصر موکول میکردیم.
امروز هزار تا کار داریم که باید در خانه انجام دهیم، اما امیدواریم فرصت بشود تا آخر شب دو قسمتِ آخرِ فصل دوم سریال «پیکی بلایندرز» را هم ببینیم.
مشغول جمع کردن وسایل شدیم.
دیدیم کیسه فریزر نداریم و آه از نهادمان بلند شد.
با وجود همهی حرفهایی که طرفداران محیط زیست در مورد عدم استفاده از پلاستیک میزنند ما هنوز نتوانستهایم جایگزین مناسبی برایش پیدا کنیم. مثلا نمیدانیم اگر کیسه نباشد شامپوها، داروهای خوراکی، اسپری دوفاز مو، کرمها و کلا هرچیز مایعی را در چه بپیچیم و در چمدان بگذاریم که اگر دست بر قضا درش باز شد و ریخت، همهی لباسها را به خود آغشته نکند و به سفر گند نزند.
از راهنماییِ کاربردی شما ممنون میشویم،
چیزی که مثل کیسه فریزر سبک، راحت و غیر قابل نشت باشد.
یک لیوان چای زنجبیل و دارچین میریزیم، دو عدد عناب در آن میاندازیم و به تراس میرویم تا کمی به خورشید نگاه کنیم، به تلخیها فکر نکنیم و فقط به یاد خوشیها لبخند بزنیم.
پینوشت:
۱.شاید تا اومدن پاییز روزشمار بذارم و صفحه پر از عکس بشه، شاید هم نذارم.
فردا معلوم میشه.
😊🍁🍂🍁😍
۲.عکس، حال الان منه که در بهار ثبت شد.
📷: @ahmadreza_shojaei ‘
‘
#جمعه #روزمرگی #روزمرِگی ‘
‘
سوال:
جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
ساعت ۹ از خواب بیدار شدیم، با اینکه یخ کرده بودیم کولر را خاموش نکردیم، انگار که با خودمان لج کرده باشیم ترجیح دادیم به یخ کردن ادامه دهیم!
مردادِ امسال به طرز عجیبی گرمای طاقتفرسای همیشگیاش را از دست داده است! هرچند هیچوقت دوستش نداشتیم، اما امسال هر از گاهی ابرهای پاییزی را به آسمان هدیه کرد که باعث شد ما هم گهگاه لبخندی نثارش کنیم. با این وجود، تمام که بشود، شور و نشاط بیشتری به ما تزریق میشود، میتوانیم به استقبالِ دوستداشتنِ شهریور برویم و از روزشمارِ رسیدنِ فصلِ محبوبمان لبریز از شوق شویم.
چای دم کردیم، دو عدد هل و گل محمدی در قوری انداختیم تا از عطرشان مست گردیم، لباسهای شسته شده را پهن کردیم، به گلها آب دادیم، برگهای زردشان را جدا نمودیم و به حجم زیاد کارهای عقبافتاده فکر کردیم.
بعد طبق معمول تصمیم گرفتیم به جای فکر کردن به کارها، آنها را به دستهایمان محول کنیم و بیخود دلشوره نگیریم، به قول مادرجان چشم میبیند و میترسد ولی دست انجام میدهد.
نمیدانیم چه شد که هوس صبحانه کردیم! درِ یخچال را باز کرده و دیدیم تخممرغ داریم، کمی بیشتر گشتیم و چهار عدد گوجهفرنگیِ خوشقیافهی بیمزهی گلخانهای هم یافتیم، با کمک رُب برای خودمان املتی طبخ کردیم به غایت خوشمزه و البته کمی شور (برای اینکه دلتان نخواهد)!
در کنار املتِ شورِ خوشمزه خیارشور هم گذاشتیم چون به نظر ما املت را باید با خیارشور خورد حتی اگر شور باشد.
این روزها اکثر میوهها و صیفیجات درشت و خوشرنگاند، ظاهرشان تو را وسوسه میکند ولی هیچ مزهای ندارند، انگار ذاتشان را که میوهی خوشمزه بودن است فراموش کردهاند!
ما همیشه دنبال میوههای غیر گلخانهای میگردیم که درون خوشمزهای دارند، مثل خیار بوتهای که وقتی از وسط میشکنیاش، صدایش، تُرد بودنش را گواهی میدهد و بوی خوشش همه را به هوس میاندازد. اما، وقتی به اجبار و به دلیل نداشتن زمان، میوه را تلفنی سفارش میدهیم مجبور میشویم با این گلخانهایهای خوشقیافهی پوک بسازیم…
باید پشت دستمان را داغ کنیم و در شرایط بحران دیگر هرگز سراغ سفارش تلفنی نرویم تا مجبور به تحمل گلخانهایها نشویم.
نه میوههایش به درد میخورد نه صیفیجات و نه آدمهایش…
‘
پینوشت:
۱.به دلیل عدم تطابقِ ظرفیتِ نوشتاریِ اینستاگرام با مقدارِ رودهدرازی من😬، بقیهی مطلب یعنی دلیل وجودِ دیویدی و گلدانها در کانال نوشته خواهد شد.
نتیجهی هشت سال وبلاگنویسی همینه دیگه
#جمعه #روزمرگی
‘
بعد از سه تا کار مشترک و پر خاطره
حالا بازم با هم در پروژهی«دل» کیف میکنیم.
‘
‘
‘
پخش از شبکهی خانگی
📷: @pouyahabibpour ‘
‘
‘
@nasrinmoghanloo ❤️😍❤️
‘
‘
#ساعت_شنی #قلب_یخی #قلب_یخی_فصل_اول #قلب_یخی_فصل_دوم ‘