. در این روزهای تلخ که از پسِ آبان ۹۸ گذشتهاست، لحظهای چهرهی جوانانِ جانباخته، مردمان زخمخورده، مادران داغدار و پدران بیتاب از برابر چشم دور نمیشود.
جوانانی که خونِ پاک آنها با بیتدبیری بر خاک ریخته شد و با انتسابشان به بیگانگان سعی بر نادیده گرفتنشان شدهاست. مردمانی که امروز از پسِ غبارِ غلیظِ بیخبری و بیارتباطی، نام و نشانِ یکان یکانشان آشکار میشود، به کدام گناه کشته شدهاند؟ آنها فقط بهجانآمدگانی بودند که چون هیچ گوش شنوایی نیافتند، ناکارآمدیها را در کوی و برزن فریاد زدند.
با مردم چه میکنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشتهاید؟ کدام تجمع اعتراضیِ مردم را تاب آوردهاید؟ کدام حزب و تشکیلاتی که بتواند بیانگر خواستهای مردم باشد را باقی گذاشتهاید؟ همچنان برآنید تا با خشونت، مردم را از ابتداییترین حقوق انسانی و بدیهیترین نیازهای شهروندیشان محروم کنید؟
بدانید که فریاد فرو خُفته در گلوی مردم این سرزمین در تاریخ ماندگار خواهد شد.
.
.
چه جواناني
اسماعيل ميبيني؟
چه جواناني
بسياري شان هنوز
صورت عشق را بر سينه نفشرده اند
.
تو شب يلداي مني،،،،
.
روايت تمام دلتنگي ها و حسرت هاي
مجتبي در سه كام حبس
سال بدي بود بدترش نكنيم،،
بمونيم خونه هامون🙏🏻🙏🏻🙏🏻
برشي از فيلم عنكبوت
امشب ساعت ٢٣/٣٠ سينما پرديس ملت
.
رونمايي از اولين پوستر سه كام حبس
.
فيلم قسم به تازگي در شبكه نمايش خانگي توزيع شده ممنون ميشم ببينيد و همينجا نظراتتون رو برام بفرستيد🙏🏻
. 🎬
یادداشت پوریا ذوالفقاری درباره «سه کام حبس»
این فیلم تراژدی ست و تراژدی هرگز شیرین نبوده است!
.
«سه کام حبس» یک تراژدی ست. داستان تقلای ناگزیر یک انسان پس از پی بردن به واقعیت هولناک جاری در پس زندگی به ظاهر رو به سعادتش. محدودیت زمانی ای که شخصیت اصلی برای تهیه مبلغی پول با آن مواجه است، ما را با موقعیتی استثنائی مواجه می کند. راه حل فیلمساز برای تعمیم پذیر کردن این موقعیت، سرک کشیدن به گوشه و کنار شهر همراه با شخصیت هاست. تمهیدی که هم از فراگیری یک بحران خبر می دهد و هم پتانسیل خوبی برای خلق موقعیت های نمایشی دارد. شاید اگر نگرانی فیلمسازان ایرانی از محدودیت زمانی فیلم نبود، می شد انتظار گسترش تعدادی از این موقعیت ها و بهره ی بیشتر گرفتن از آنها را داشت. مثل اتفاقی که در سکانس سرقت مواد می افتد. ولی خب قانونی نانوشته در سینمای ایران می گوید فیلم باید زیر صد دقیقه باشد!
.
نمی دانم چنین قاطع بر «تلخی» فیلمی پای فشردن چه حاصلی دارد؟ تاکید بر این که در یک فیلم انبوهی مصیبت می بینیم، چه چیزی را درباره فیلم ثابت می کند؟ تلخی که امری نسبی ست و چیزی که برای من تلخ جلوه می کند شاید برای دیگری چنین نباشد. انبوه اتفاقات سیاه هم متر و معیاری قابل اندازه گیری ندارد. این که بگوییم فیلمی تلخ و سیاه است اصلا چه اتهامی ست؟ اگر فیلمساز بگوید من اصلا همین را می خواستم، چه پاسخی داریم؟ ناگزیریم بگوییم که سینما باید امید بدهد. اینجا هم بحث تعریف سینما از نگاه شخصی مطرح می شود و باز اگر فیلمساز جواب بدهد که من به تعریف دیگری از سینما معتقدم، این ماییم که پاسخی نخواهیم داشت. برای من سه کام حبس سامان سالور آزمون مهمی برای سنجش عیار نقد است. برخی واکنش ها به این فیلم به من می گوید منتقدان ثابت تلویزیونی موفق شده اند تعدادی از گزاره های نادرست و خودساخته شان را با تکرار، در ناخودآگاه ما بنشانند و ما ناخواسته و گاه حتی با تصور داشتن رویکردی متفاوت از آنها در نقد، در عمل دقیقا شبیه آنها تصور می کنیم با اثبات تلخ بودن یک اثر، بد بودنش را ثابت کرده ایم!
.
سه کام حبس یک تراژدی ست با سه بازی خوب تنابنده و ایزدیار و حسن پور (که از بهترین مکمل های زن جشنواره بوده است.) با فیلمبرداری قابل توجه مسعود سلامی. با یک کارگردانی غیرجلوه گرانه و البته قطعا و مثل هر فیلمی با ایرادهایی که «سیاهی و «تلخی» جزء آنها نیستند. سه کام حبس یک تراژدی ست. تراژدی هرگز شیرین نبوده است!