یه روز سرد ِ زمستون،نزدیک های عید مادر ِ این پیشی کوچولو اومد توو حیاط ِ خونه مامان بزرگ #مامان_خانم…روزای آخر بارداریش بود و سنگین شده بود…خانواده ام بهش کمی غذا دادند …احساس امنیت کرد و موندگار شد،بچه هاشو توو بهار دنیا آورد …سه تا عشق… اونی که از همه ام خوشگلتره،متاسفانه با اینکه هیچ وقت از حیاط بیرون نرفته بود،نمی دونم به چه علتی یکی از پاهاش از زانو قطع شده بود،همیشه درد داشت و زخم بود و مدام در حال اذیت شدن همون روزا بود که مامانشون چون دوباره باردار شد مجبور شد بره،با اینکه سالها بود از وابستگی مجدد به حیوانات فرار می کردم،شدم مادر ناخونده و نتونستم نسبت به دردش بی تفاوت باشم…پیش بهترین دامپزشک ها و جراح ها بردمش و ویزیت شد،از هر طریقی که امکان داشت،به دنبال پیدا کردن بهترین جراح ارتوپد بودم…با اینکه چند تا از دوستانم دامپزشک هستند،اما باز به دنبال حاذق ترین بودم،می دونستم که باید جراحی بشه،ولی بی نهایت استرس داشتم و نمی تونستم به راحتی اعتماد کنم تا شبی با خانمی یا بهتره بگم فرشته ای در خیابان که مشغول غذا دادن به پیشی های گرسنه بود همکلام شدم و ایشون #بیمارستان_دامپزشکی_پیمان ر رو بهم معرفی کرد… به اونجا مراجعه کردم و با #دکتر_سعید_فرزاد جراح حاذق،جراح ارتوپدی با اخلاق و بی نهایت حرفه ای آشنا شدم ایشون بعد از کلی توضیحات تخصصی دل من رو آرام کردند که جراحی برای این مورد بهترین تصمیم هست و پای پیشی کوچولو رو جراحی کردند و در پروسه درمان با #دکتر_مجید_سمیعی ِ حرفه ای،مهربان،صبور و همراه آشنا شدم و همچنین با دکتر پیمان صادقیان رئیس محترم بیمارستان خسته نباشید میگم به دامپزشکان،تکنسین ها و تک تک ِ پرسنل بیمارستان پیمان. به امید روزی که هیچ آدمی بی تفاوت از کنار ِ موجودی دردمند عبور نکنه و مهرورزی و حمایت ِ صحیح از حیوانات روز به روز بیشتر و بیشتر در ایران امون رواج پیدا کنه به امید روزی که هر روز تعداد قدم هامون به سمت انسانیت بیشتر و بیشتر بشه #الهام_جعفرنژاد_حامی_حیوانات 🐕🐈😻😻😻😻❤🧿🧿 #دکتر_سعید_فرزاد @saeedfarzad
یه روز سرد ِ زمستون،نزدیک های عید مادر ِ این پیشی کوچولو اومد توو حیاط ِ خونه مامان بزرگ #مامان_خانم…روزای آخر بارداریش بود و سنگین شده بود…خانواده ام بهش کمی غذا دادند …احساس امنیت کرد و موندگار شد،بچه هاشو توو بهار دنیا آورد …سه تا عشق… اونی که از همه ام خوشگلتره،متاسفانه با اینکه هیچ وقت از حیاط بیرون نرفته بود،نمی دونم به چه علتی یکی از پاهاش از زانو قطع شده بود،همیشه درد داشت و زخم بود و مدام در حال اذیت شدن همون روزا بود که مامانشون چون دوباره باردار شد مجبور شد بره،با اینکه سالها بود از وابستگی مجدد به حیوانات فرار می کردم،شدم مادر ناخونده و نتونستم نسبت به دردش بی تفاوت باشم…پیش بهترین دامپزشک ها و جراح ها بردمش و ویزیت شد،از هر طریقی که امکان داشت،به دنبال پیدا کردن بهترین جراح ارتوپد بودم…با اینکه چند تا از دوستانم دامپزشک هستند،اما باز به دنبال حاذق ترین بودم،می دونستم که باید جراحی بشه،ولی بی نهایت استرس داشتم و نمی تونستم به راحتی اعتماد کنم تا شبی با خانمی یا بهتره بگم فرشته ای در خیابان که مشغول غذا دادن به پیشی های گرسنه بود همکلام شدم و ایشون #بیمارستان_دامپزشکی_پیمان ر رو بهم معرفی کرد… به اونجا مراجعه کردم و با #دکتر_سعید_فرزاد جراح حاذق،جراح ارتوپدی با اخلاق و بی نهایت حرفه ای آشنا شدم ایشون بعد از کلی توضیحات تخصصی دل من رو آرام کردند که جراحی برای این مورد بهترین تصمیم هست و پای پیشی کوچولو رو جراحی کردند و در پروسه درمان با #دکتر_مجید_سمیعی ِ حرفه ای،مهربان،صبور و همراه آشنا شدم و همچنین با دکتر پیمان صادقیان رئیس محترم بیمارستان خسته نباشید میگم به دامپزشکان،تکنسین ها و تک تک ِ پرسنل بیمارستان پیمان. به امید روزی که هیچ آدمی بی تفاوت از کنار ِ موجودی دردمند عبور نکنه و مهرورزی و حمایت ِ صحیح از حیوانات روز به روز بیشتر و بیشتر در ایران امون رواج پیدا کنه به امید روزی که هر روز تعداد قدم هامون به سمت انسانیت بیشتر و بیشتر بشه #الهام_جعفرنژاد_حامی_حیوانات 🐕🐈😻😻😻😻❤🧿🧿 #دکتر_سعید_فرزاد @saeedfarzad
یه روز سرد ِ زمستون،نزدیک های عید مادر ِ این پیشی کوچولو اومد توو حیاط ِ خونه مامان بزرگ #مامان_خانم…روزای آخر بارداریش بود و سنگین شده بود…خانواده ام بهش کمی غذا دادند …احساس امنیت کرد و موندگار شد،بچه هاشو توو بهار دنیا آورد …سه تا عشق… اونی که از همه ام خوشگلتره،متاسفانه با اینکه هیچ وقت از حیاط بیرون نرفته بود،نمی دونم به چه علتی یکی از پاهاش از زانو قطع شده بود،همیشه درد داشت و زخم بود و مدام در حال اذیت شدن همون روزا بود که مامانشون چون دوباره باردار شد مجبور شد بره،با اینکه سالها بود از وابستگی مجدد به حیوانات فرار می کردم،شدم مادر ناخونده و نتونستم نسبت به دردش بی تفاوت باشم…پیش بهترین دامپزشک ها و جراح ها بردمش و ویزیت شد،از هر طریقی که امکان داشت،به دنبال پیدا کردن بهترین جراح ارتوپد بودم…با اینکه چند تا از دوستانم دامپزشک هستند،اما باز به دنبال حاذق ترین بودم،می دونستم که باید جراحی بشه،ولی بی نهایت استرس داشتم و نمی تونستم به راحتی اعتماد کنم تا شبی با خانمی یا بهتره بگم فرشته ای در خیابان که مشغول غذا دادن به پیشی های گرسنه بود همکلام شدم و ایشون #بیمارستان_دامپزشکی_پیمان ر رو بهم معرفی کرد… به اونجا مراجعه کردم و با #دکتر_سعید_فرزاد جراح حاذق،جراح ارتوپدی با اخلاق و بی نهایت حرفه ای آشنا شدم ایشون بعد از کلی توضیحات تخصصی دل من رو آرام کردند که جراحی برای این مورد بهترین تصمیم هست و پای پیشی کوچولو رو جراحی کردند و در پروسه درمان با #دکتر_مجید_سمیعی ِ حرفه ای،مهربان،صبور و همراه آشنا شدم و همچنین با دکتر پیمان صادقیان رئیس محترم بیمارستان خسته نباشید میگم به دامپزشکان،تکنسین ها و تک تک ِ پرسنل بیمارستان پیمان. به امید روزی که هیچ آدمی بی تفاوت از کنار ِ موجودی دردمند عبور نکنه و مهرورزی و حمایت ِ صحیح از حیوانات روز به روز بیشتر و بیشتر در ایران امون رواج پیدا کنه به امید روزی که هر روز تعداد قدم هامون به سمت انسانیت بیشتر و بیشتر بشه #الهام_جعفرنژاد_حامی_حیوانات 🐕🐈😻😻😻😻❤🧿🧿 #دکتر_سعید_فرزاد @saeedfarzad
یه روز سرد ِ زمستون،نزدیک های عید مادر ِ این پیشی کوچولو اومد توو حیاط ِ خونه مامان بزرگ #مامان_خانم…روزای آخر بارداریش بود و سنگین شده بود…خانواده ام بهش کمی غذا دادند …احساس امنیت کرد و موندگار شد،بچه هاشو توو بهار دنیا آورد …سه تا عشق… اونی که از همه ام خوشگلتره،متاسفانه با اینکه هیچ وقت از حیاط بیرون نرفته بود،نمی دونم به چه علتی یکی از پاهاش از زانو قطع شده بود،همیشه درد داشت و زخم بود و مدام در حال اذیت شدن همون روزا بود که مامانشون چون دوباره باردار شد مجبور شد بره،با اینکه سالها بود از وابستگی مجدد به حیوانات فرار می کردم،شدم مادر ناخونده و نتونستم نسبت به دردش بی تفاوت باشم…پیش بهترین دامپزشک ها و جراح ها بردمش و ویزیت شد،از هر طریقی که امکان داشت،به دنبال پیدا کردن بهترین جراح ارتوپد بودم…با اینکه چند تا از دوستانم دامپزشک هستند،اما باز به دنبال حاذق ترین بودم،می دونستم که باید جراحی بشه،ولی بی نهایت استرس داشتم و نمی تونستم به راحتی اعتماد کنم تا شبی با خانمی یا بهتره بگم فرشته ای در خیابان که مشغول غذا دادن به پیشی های گرسنه بود همکلام شدم و ایشون #بیمارستان_دامپزشکی_پیمان ر رو بهم معرفی کرد… به اونجا مراجعه کردم و با #دکتر_سعید_فرزاد جراح حاذق،جراح ارتوپدی با اخلاق و بی نهایت حرفه ای آشنا شدم ایشون بعد از کلی توضیحات تخصصی دل من رو آرام کردند که جراحی برای این مورد بهترین تصمیم هست و پای پیشی کوچولو رو جراحی کردند و در پروسه درمان با #دکتر_مجید_سمیعی ِ حرفه ای،مهربان،صبور و همراه آشنا شدم و همچنین با دکتر پیمان صادقیان رئیس محترم بیمارستان خسته نباشید میگم به دامپزشکان،تکنسین ها و تک تک ِ پرسنل بیمارستان پیمان. به امید روزی که هیچ آدمی بی تفاوت از کنار ِ موجودی دردمند عبور نکنه و مهرورزی و حمایت ِ صحیح از حیوانات روز به روز بیشتر و بیشتر در ایران امون رواج پیدا کنه به امید روزی که هر روز تعداد قدم هامون به سمت انسانیت بیشتر و بیشتر بشه #الهام_جعفرنژاد_حامی_حیوانات 🐕🐈😻😻😻😻❤🧿🧿 #دکتر_سعید_فرزاد @saeedfarzad
یه روز سرد ِ زمستون،نزدیک های عید مادر ِ این پیشی کوچولو اومد توو حیاط ِ خونه مامان بزرگ #مامان_خانم…روزای آخر بارداریش بود و سنگین شده بود…خانواده ام بهش کمی غذا دادند …احساس امنیت کرد و موندگار شد،بچه هاشو توو بهار دنیا آورد …سه تا عشق… اونی که از همه ام خوشگلتره،متاسفانه با اینکه هیچ وقت از حیاط بیرون نرفته بود،نمی دونم به چه علتی یکی از پاهاش از زانو قطع شده بود،همیشه درد داشت و زخم بود و مدام در حال اذیت شدن همون روزا بود که مامانشون چون دوباره باردار شد مجبور شد بره،با اینکه سالها بود از وابستگی مجدد به حیوانات فرار می کردم،شدم مادر ناخونده و نتونستم نسبت به دردش بی تفاوت باشم…پیش بهترین دامپزشک ها و جراح ها بردمش و ویزیت شد،از هر طریقی که امکان داشت،به دنبال پیدا کردن بهترین جراح ارتوپد بودم…با اینکه چند تا از دوستانم دامپزشک هستند،اما باز به دنبال حاذق ترین بودم،می دونستم که باید جراحی بشه،ولی بی نهایت استرس داشتم و نمی تونستم به راحتی اعتماد کنم تا شبی با خانمی یا بهتره بگم فرشته ای در خیابان که مشغول غذا دادن به پیشی های گرسنه بود همکلام شدم و ایشون #بیمارستان_دامپزشکی_پیمان ر رو بهم معرفی کرد… به اونجا مراجعه کردم و با #دکتر_سعید_فرزاد جراح حاذق،جراح ارتوپدی با اخلاق و بی نهایت حرفه ای آشنا شدم ایشون بعد از کلی توضیحات تخصصی دل من رو آرام کردند که جراحی برای این مورد بهترین تصمیم هست و پای پیشی کوچولو رو جراحی کردند و در پروسه درمان با #دکتر_مجید_سمیعی ِ حرفه ای،مهربان،صبور و همراه آشنا شدم و همچنین با دکتر پیمان صادقیان رئیس محترم بیمارستان خسته نباشید میگم به دامپزشکان،تکنسین ها و تک تک ِ پرسنل بیمارستان پیمان. به امید روزی که هیچ آدمی بی تفاوت از کنار ِ موجودی دردمند عبور نکنه و مهرورزی و حمایت ِ صحیح از حیوانات روز به روز بیشتر و بیشتر در ایران امون رواج پیدا کنه به امید روزی که هر روز تعداد قدم هامون به سمت انسانیت بیشتر و بیشتر بشه #الهام_جعفرنژاد_حامی_حیوانات 🐕🐈😻😻😻😻❤🧿🧿 #دکتر_سعید_فرزاد @saeedfarzad
همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو نیستی همه میگن که تنت رو به فرشته ها سپردی سپردی دروغه…دروغه…دروغه 😔😢💔 —————————- همیشه میگفتی: الی خوش بحالت با مامان بزرگم خدا بیامرز فیلم بازی کردی… چه زود به آغوشش شتافتی…!!!!💔💔💔 از دیشب دو ماه در آسمان هست تو نه فقط ماه چهره که ماه طینت بودی زیبایِ من. در باورم نمی گنجه و زبانم نمی چرخه برای عرض تسلیت نه تنها شریک غمم،بلکه از لحظه ای که شنیدم خود ِ غمم 💔😔 عرض تسلیت و همدردی دارم با خانواده محترم خلیلی،همسر گرامی ماه چهره عزیزم و پرواز کوچولو که پرواز مادر ِ زیبا را چه زود دید. #ماهچهره_خلیلی #ماه_چهره_خلیلی #هنرمند_اصیل #هنرمندان_اصیل #هنرمندان_اصیل_هرگز_نمیمیرند #تسلیت #تسلیت_به_ دوستان_و_دوستدارانش #دوست #ماه
مریض حالی ام خوش نیست نه خوابِ راحتی دارم نه مایلم به بیداری درونِ ما تفاوت هاست تو مبتلا به درمانی نه من دچار بیماری کنار تخت میخوابم مگر هوا که بند آمد نفس کشیدنت باشم تو روز میشوی هر شب و صبح میشوی هر روز تو خوابِ راحتی داری خیال بافی ات بد نیست خیال کن که خواهی رفت همین که رفتی و مُردم تلاش کن که برگردی و در کمال خونسردی مرا به خاک بسپاری زیاد یاوه میگویم گره بزن زبانم را زیاد از تو مینوشم بگیر استکانم را ترانه سرا:حسین صفا عکاس هنرمند: جناب #داوود_رحمتی
رفت با هزاران آرزوی جا مانده بر دلش و غمی که تا ابد در دل عزیزانش شعله ور خواهد ماند #این_اتقاق_به_هر_دلیلی_باعث_تاسف_است #ما_در_جایگاه_قضاوت_نیستیم #قضاوت_نکنیم
شب کاری و بی خوابی ها در سرما ذره ای از شیرینی ِ نقش ام کم نکرد… چالشی جذاب برای ایفاء نقشی بسیار #خاص و متفاوت… ~~~~~~~~~~ بهتون مژده میدم که سری جدید #سریال_محکومین_دو به زودی قراره از شبکه دو پخش بشه و من خودم برای دیدنش لحظه شماری می کنم... #آسیه از اون نقش هایی بود که در تمام لحظاتی هم که جلوی دوربین نبودم بهش فکر می کردم حتی قبل از خواب،به طراحی ِ حس و حال ِ نقش،لحن ِ گفتارش،،صداش،آوایِ حرف زدنش، راه رفتنش،نوع نگاهش،به ریزترین جزئیات نقش… چون جزئیات ِ که نقش رو دیدنی تر می کنه… برای همین بی صبرانه منتظرم تا آسیه ای که از خودم فرسنگ ها فاصله داره رو بببینم. 🌺🌺در جواب عزیزانی که در کامنت ها و دایرکت ازم می پرسن چرا دیگه بازی نمی کنم…باید خدمتشون عرض کنم که اینطور نیست… من عاشق و شیفته کارم هستم اما مثل گذشته،هر پیشنهاد کاری ای رو نمی پذیرم و هر نقشی رو بازی نمی کنم… دو سریال ِ خوب و با کیفیت و یک فیلم سینمایی در نوبت اکران دارم که زمان پخشش رو اطلاع رسانی خواهم کرد… یک دنیا ممنون بخاطر اینهمه توجه و عشق. 📸عکاس هنرمند:امیر رضا مرشد زاده.
خب سیمین جان، یک خریّت کرده ام که ناچارم برایت بنویسم،بعد از ظهر از سرکاغذ بلند شدم لباس پوشیدم و رفتم شمیران،می خواستم کمی هوا بخورم. چون صبح تا آن وقت خانه مانده بودم نزدیک پل رومی که رسیدم دم غروب بود و هوا تاریک داشت می شد،از پل عبور کردم و یک مرتبه یادم به آن روزها افتاد که با هم از همین راه می آمدیم و می رفتیم و آخرین و تنها گردشگاهمان بود.روی هر سنگی که یک وقت نشسته بودیم اندکی نشستم و هوای تو را بو کردم و در جستجوی تو زیر همه درختها را گشتم و بعد از همان راه به طرف جاده ی پهلوی راه افتادم.وسطهای راه کم کم تاریک شد و کسی هم نبود،یک مرتبه گریه ام گرفت اگر بدانی چقدر گریه کردم،از نزدیکی های آن جا که آن شب پایت پیچید و رگ به رگ شد( یادت هست؟) گریه ام گرفت تا برسم به اول جاده ی آسفالته آن طرف که نزدیک جاده ی پهلوی می شود. همین طور گریه می کردم و هق هق کنان می رفتم گریه کنان رفتم تا پای آن دو تا درخت که بالای کوه است و یکی دو سه بار قبل از عروسی پای آن نشستیم … یادت هست؟ اگر بدانی چقدر هوای تو را کرده بودم،آن قدر دلم گرفت که می دیدم در غیاب تو همان کوه و تپه،همان پستی و بلندی ها، همان درخت ها و جوی ها هستند، من هم هستم، ولی تو نیستی… وقتی تنها دلخوشی آدم،تنها همزبان آدم، تنها دوست آدم، تنها زن محبوب آدم، تنها عمر آدم، و اصلا همه وجود آدم را یک مرتبه از او بگیرند و ببرند آن طرف دنیا، دیگر نمی شود تحمل کرد. آخ که تصدقت می روم. مبادا از نوشتن این مطالب ناراحت شوی، چون من خودم پس از این گریه حالا آسوده تر شده ام،راحت تر شده ام،و چه کمک بزرگی است این گریه،و مردها چه سنگدل می شوند وقتی گریه شان بند می آید… ای خدایی که سیمین من تو را قبول دارد و من کم کم از همین لحظه و تنها به خاطر او هم شده می خواهم به تو عقیده پیدا کنم… #نامه ای از زنده یاد #جلال_آل_احمد به همسرش #سیمین_دانشور چهارم آبان هزار و سیصد و سی و یک #الهام #الهام_جعفرنژاد #نامه #نامه_عاشقانه #دهه_سی #عشق #عشاق
آدم ها جهنم دستساز خویشاند بیا در آتش هم بگریزیم کاش دست ات را میگرفتم از پله تاریخ پایین میدویدیم به ابتدای زمین میرسیدیم آنجا که در گِل آدمی گل رازقی میرویید کاش نبضات را میگرفتم و منتشر میکردم تا دنیا به حال طبیعیاش برگردد آدمها جهنم دستساز خویشاند باید بروم نامم را در ردیف عقابها، ببرها، و شبپرهها بنویسم در آلبوم قدیمی سارها مسکن کنم آدمها جز در کنار تو، هیچ تصویری ندارند #شمس_لنگرودی کاش نبضت را می گرفتم و منتشر می کردم #الهام_جعفرنژاد #آسمان_تو_چه_رنگ_است_امروز؟
#chalengaccepted #نه_به_خشونت #نه_به_خشونت_علیه_زنان #نه_به_خشونت_علیه_هیچکس #حقوق_زنان #عکس_سیاه_سفید #چالش_عکس_سیاه_سفید Photo by:Amir Khodami پ.ن:اهل اجرای همیشگی چالش ها نیستم،ولی اینبار به دعوت دوستانم پذیرفتم چون حرفی پشتش بود و اون هم صدا شدن برای نه گفتن به خشونت علیه زنان در جهان هست و البته معتقدم خشونت علیه هیچکسنباید رخ بده زن و مرد و کودک و حیوان نداره ما همه آفریدهء یک خالق در شمایل متفاوتیم. #الهام #الهام_جعفرنژاد
زندگیتون بر مدار خنده هاتون بر فراز 💫💫💫💫 بهار فصل عاشقی مبارک برکت ِعشق شما با من باد #الهام_جعفرنژاد #نوروز #نوروز_هزار_و_سیصد_و_نود_و_نه #بهار #دختر_بهار #من_عاشق_بهارم از صمیم قلبم آرزوی صبر دارم برای تمام کسانی که عزیزانشون رو،پاره های تن اشون رو به هر شکلی در سال نود و هشت از دست دادن . 💫آرزو می کنم امسال سال بهتری برای همه امون باشه… #آمین ❤
#جان_بخشم #الهام_جعفرنژاد #بهترین_هدیه_ زندگیست #حیات_دوباره #جان_بخش_باشیم #من_جان بخشم #بهترین_بخشش_زندگیست #حیات_دوباره_ببخشیم #جان_ارزش_بخشیدن_دارد #انجمن_اهدای_عضو_ایران #اهدای_عضو_اهدای_زندگی #اهدای_عضو#بیمه_دی #بیمه#با_شما_برای_جبران #روز_اهدای_عضو #روز_اهدای_عضو_گرامی_باد #اهدا_عضو #اهداء #اهدا #عشق❤️ #عشق 💌💌💌پ.ن:چند روز پیش که دعوت شدم برای ضبط این ویدئو به مناسبت ِ#روز_اهدای_عضو حال ِ دلم هیچ خوب نبود،اما مشتاقانه پذیرفتم چون سالها بود که دوست داشتم حرف ِ دلم رو در مورد این نوع از بخشش به بهانه ای با همه بزنم…به خانواده ام و عزیزانم هم چیزی نگفتم تا اونها هم همزمان با شما در چنین شبی که برای من خیلیییییییی شب ِ خاصیه ببینند…در مسیر به جملاتی که دلم میخواست بگم فکر کردم،دیدم از هر طرف که میرم فقط و فقط به یک تک کلمه می رسم #عشق وقتی رسیدم خواهش کردم تا چند لحظه وقت بهم بدن، که بتونم با تمام وجود حس و اعتقاد و باورم رو در مورد #گذشت #جان_بخشی و این کار بزرگ بیان کنم،شاید باورتون نشه جملات خودشون در ذهنم جاری می شدن،فقط سریع یادداشت اشون کردم تا کلمه ای از ذهنم نگریزه… با نوری که به دلُ،ذهنم تابید با تمام باورم و به ساده ترین و خالصانه ترین و عاشقانه ترین شکل ممکن در یک برداشت از دل بر آمد،حال دلم سبک تر شد و امید که به دلتان بنشیند… خیلی خوشحالم که افتخار حضور پیدا کردم تا باورم رو با شما در میان بگذارم… باور نسبت به #عشق عشقم نسبت به کودکان دعوتم برای بی تفاوت نبودن نسبت به دیگران و جهان ِ پیرامون بی تفاوت نبودنم نسبت به #بیماران_اعتیاد و یاری رساندن برای بیدارشدن ِ قهرمان ِ درونشون و بازگشت به خانواده و اجتماع و احترام ِ همیشگی و تا ابدم نسبت به جانبازان عزیز و حس قدر دانیم نسبت به این بزرگواران و با گذشت ترین جان بخش ها. با عشق و احترام به همه شما #الهام . پ.ن:خوشحال میشم اگر حرف هایی که از دلم بر آمده بر دلتون نشسته شما هم این ویدئو رو در صفحاتتون به اشتراک بگذارید و یا به منظور دعوت برای #جان_بخش_بودن برای دوستانتون بفرستید ❤ امسال سی و یک اردیبهشت خیلی شب خاص و ویژه ای برای منه،شاید یک روزی این حرف ِ دلم رو هم بهتون گفتم!😉 @elhamjafarnejad #الهام_جعفرنژاد_بازیگر_دوبلور #elhamjafarnejad
موسیقی عجیبی ست مرگ بلند میشوی و چنان آرام و نرم میرقصی که دیگر هیچکس تو را نمیبیند #گروس_عبدالملکیان 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 از صبح تا حالا دست و دلم نمی رفت پست تسلیت برای همکار عزیزی بزارم که سرشار از شور زندگی بود ... همکاری مهربان،بی حاشیه،درستکار،حساس،دوست داشتنی،کودک،و هنرمند… هنرمند به معنای واقعی کلمه …هنرمند بود چون بلد بود دیگران رو بخندونه … و هنرمندی بسیار توانا در دوبلاژ …با هزاران تیپ و لحن ِ متفاوت در صدا پیشگی… بیژن خان هیچ وقت فکر نمیکردم بخوام روزی در صفجه ام برای پرواز ناگهانی شما پست بزارم… خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییی زود رفتید… ممنون بخاطر تمام زحمت هایی که در همه این سالها برای دوبله و دوبلورها کشیدید ممنون بخاطر همهء دلسوزی ها و حرص خوردن هاتون ممنون بخاطر همه وقتایی که ما رو با شیرین زبونی هاتون سرگرم می کردید و با نمک خاص خودتون می خندوندید…. ممنون بخاطر اون همه قدرت تخیل و تصاویر با مزه ای که در لحظه از آدما و موقیت های خیالی می ساختید و با هیجان و خنده تعریف می کردید … #بیژن_علیمحدی به خانواده محترم ایشان و خانواده دوبلاژ تسلیت عرض می کنم و آرزوی صبر دارم💔 @irandubbing
اصدک! هان، چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی، اما، اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار ازین در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ با دلم می گوید که دروغی تو دروغ که فریبی تو ، فریب قاصدک هان، ولی … آخر … ای وای راستی آیا رفتی با باد ؟ با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟ مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟ در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟ قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز … در دلم می گریند #مهدی_اخوان _ثالث #در_وطن_خویش_غریب #نان #اعتراضات_آبان_۹۸ #قربانیان #شهدا
بر مزارم نه سنگ بگذار نه مجسمه جفتی کفش بگذار تا برهنه ای بپوشد و برود #واقف_صمد_اوغلو #ترجمه: #رسول_یونان ———————- خوشحالی پسر نروژی پس از گرفتن کفش های نو این عکس در خلال جنگ جهانی دوم گرفته شده است. —————————————————- امروز چهلمین روز درگذشت ِ همکار عزیزم جناب #بیژن_علیمحمدی مهربان و دوست داشتنی بود (#دوبلور) انسانی که این سفر براش بیش از اندازه زود هنگام بود امروز متوجه شدم که خانواده محترم ایشون به جای خرج های مرسوم ِ بیهوده،برای برگزاری مراسم های پس از ختم منجمله مراسم چهلم یک کار بی نهاااااااااااااااایت زیبا انجام دادند دیه سه #زندانی که به دلیل بدهی و مشکلات مالی در زندان بودند رو پرداخت کردند و پدرها از بند رها شدند و در شب چهلم ایشون پیش خانواده و بچه هاشون برگشتند… 💫💫💫یعنی چه کاری زیباتر و بهتر از این … اونها شب به خونه ای بر گشتند که دیگه صدای پدر توو اون نمی پیچه اما در عوض باعث شدند تا امشب دوباره صدای چند پدر ِ دیگه بعد از مدت ها دوری خونه هاشون رو گرم کنه آفرین به خانواده بزرگوار ایشون و درک زیبایی که از زندگی دارند الان روح بیژن خان با این کار خیر همسر و فرزندانش بیش از پیش آزاد و رها خواهد بود. روحش شاد و یادش تا همیشه گرامی❤ #بیژن_علیمحمدی #پدر #آزادی_زندانی #کار_انسانی #رها #رهایی #صدا
امشب با سریال اپیزودیک ِ #سرگذشت در کنار همبازی های خوبم،مهمان خانه های شما خواهم بود… خیلی برای پخش این کارم به دلیل ایفای نقشی متفاوت و خاص هیجان داشتم و می دونم شما هم مثل منتظر پخشش بودید و مدام در دایرکت با پیام هاتون جویای زمان پخشش می شدید ای کاش ای کاش ای کاش و ای کاش که در زمان بهتری پخش میشد… زمانی که بیشتر مردم با تلویزیون قهر نبودن زمانی که مردم داغدار عزیزانشون نبودن زمانی که سیل خونه های هموطنام رو نبرده بود زمانی که مردم با استرسِ شیوع بیماری و ویروسی ترسناک دست و پنجه نرم نمی کردند زمانی که حداقل یک مثقال دل خوش برای تماشای فیلم و سریال باقی مونده بود… بهرحال تقدیر پخشش به امشب افتاد و مصادف شد با شرایطی غم انگیز … با تمام قلبم براتون آرزوی سلامتی و آرامش دارم و امیدوارم هر چه سریعتر حال دل ِ همه امون خوب بشه … امیدوارم تماشا کنید و بپسندید ❤ #الهام_جعفرنژاد #امیر_غفارمنش #سریال_سرگذشت #مجموعه_سر گذشت اپیزود زائو امشب ساعت ۲۲ شبکه یک کارگردان: #سید_جمال_سید_حاتمی دستیار کارگردان: #میثم_بیدقی دستیار و انتخاب بازیگر :حمیده_مقدسی تهیه کننده: #بهروز_مفید بازیگران: #امیر_غفارمنش #نازنین_فراهانی #سمیرا_حسن_پور #علی_عامل_هاشمی و #الهام_جعفرنژاد
آسمان بار امانت نتوانست کشید #تسلیت به خانواده های چشم به راه 💔
محصول سال دو هزار و ده به کارگردانی:کوین اسمیت بازیگران: #بروس_ویلیس #تریسی_مورگان #مارکوس_آی #شان_ویلیام_اسکات و … __________________________ دوبله شده در استودیو #قرن_بیست_و_یک مدیر دوبلاژ: #امیرهوشنگ_زند #دوبلورها: #استاد_چنگیز_جلیلوند #میر_طاهر_مظلومی و #الهام_جعفرنژاد دوبلور نقش #تامی با بازی بامزه ء #مارکوس_آی ———————————– پ.ن:خودم بعد از سالها که دوبله این فیلم و صداپیشگی این نقشم رو دیدم کلیییییی سورپرایز شدم و خندیدم… با دیدنش کلی خاطره خوش دوبله ء این نقش برام زنده شد همیشه از همکاری با اساتید پیشکسوتم کلی لذت بردم و آموختم نمی دونم از سال هشتاد تا الان چه تعدادی فیلم در کنار اساتید بزرگ #هنر_دوبلاژ ایران دوبله کردم ولی هر بار که این افتخار تکرار میشه باز هم برام تازگی داره و عین روزهای اول هیجان دارم و با شش دنگ حواسم ازشون می آموزم … استاد چنگیز جلیلوند خودشون یکی از خداوندگاران ِ خوشمزه رُل گویی هستند بارها سر ضبط این سکانس خنده اشون گرفت،بر می گشتند من رو نگاه می کردند و با قهقهه می گفتن باورم نمیشه این صدا رو از حنجره تو می شنوم…همش فکر میکنم کنارم همین پسر بچه ء با مزه و تخس و پر رو نشسته… و این یعنی بزرگترین تشویق 🙏 طراحی صدا و طراحی خنده برای نقش های بچه ها خیلی کار سختیه که بیننده باور کنه این صدا مالِ همین بچه و نقشیه که بازی کرده… پیشاپیش بخاطر تیکه ها،بی ادبی و پر روگی این بچه پرو رو از طرفش عذر خواهی میکنم،درست تربیت نشده بوده 😂😂😂😂😂😂🙈🙈🙈🙈 خودم غش کردم از خنده بخاطر ِ مدل گویندگیم،خنده هاش،تیکه هایی که گفتم و این میزان از تخسی و پروگیش… هم زمان گویندگیش چسبید و هم حالا بعد از اینهمه سال که واقعا سورپرایز شدم. #اساتید_برتر #اساتید_دوبله #اساتید_هنر_دوبلاژ_ایران #اساتید_هنر_ایران #دوبلورها #دوبلور #الهام_جعفرنژاد_بازیگر_دوبلور_نقش_تامی #پسر_بچه #cop_out #Marcus I. #bruswillis @irandubbing @changizjalilvand @mirtahermazloumiofficialpage
مسخره باز فیلمی از :#همایون_غنی_زاده با نقش آفرینی: #استاد_علی_نصیریان #رضا_کیانیان #بابک_حمیدیان #صابر_ابر #هدیه_تهرانی #محسن_حسینی و #داریوش_موفق ○°○°○°○°○°○°○°○°○°○°○°○°○ پ.ن:متاسفانه بهمن ماه ِ گذشته،وقتی در جشنواره فجر اکران شد بخاطر اینکه سر فیلمبرداری بودم،موفق به تماشای اون نشدم و بی صبرانه منتظر بودم تا به اکران عمومی برسه هیجانم برای دیدنش انقدر زیاد بود که چهارشنبه در اولین شب اکران دیدمش … انقدر ذوق داشتم که نگو و نه تنها توو ذوقم نخورد،بلکه در تمام لحظات تماشا این ذوق بیشتر میشد… هیجانم بخاطر شناخت هوش،و امضاء کارگردانی بود که پیشتر بارها و بارها نبوغش رو در کارگردانی تئاترهاش به نمایش گذاشته بود… با اینکه می دونستم #مسخره_باز اولین تجربه فیلمسازی کارگردان فیلم هست ولی باز با توقعی زیاد برای دیدن فیلمی با کیفیت روی صندلی نشستم ُ به پرده نقره ای چشم دوختم از تماشای فیلمی با این میزان از ظرافت و خلاقیت در کارگردانی،با بازی های خوب بازیگرانش لذت بردم جناب نصیریان در این فیلم شاهکار ظاهر شدند (گوله ای از نمک) و به نظرم بابک حمیدیان و صابر ابر هم یکی از بهترین نقش آفرینی هاشون رو در این فیلم داشتند من عاشق #سینمای_فرانسه هستم و همیشه فکر می کردم کاش ما هم کارگردان هایی مثل #ژان_پیر_ژنه یا #مایکل_گوندری داشتیم الان خوشحالم که سینمامون یه تازه نفس مثل همایون غنی زاده داره که کیفیت فیلمش با اون همه جزئیات و یه عالمه حرف حساب که با با چاشنی فانتزی مخلوطش کرده من رو یاد ِ همون سینمای مورد علاقه ام میندازه … فیلم رو ببینید شاید شما هم مثل من دوستش داشته باشید من که دوست دارم بازم ببینمش 💎
Et si tu n’existais pas J’essaierais d’inventer l’amour Comme un peintre qui voit sous ses doigts Naître les couleurs du jour Et qui n’en revient pas… —————————————- و اگر تو نبودی سعی می کردم عشق را خلق کنم مانند نقاشی که می بیند زیر انگشتانش رنگ های روز متولد می شوند و مایوس نمی شود… ————– پ.ن:وداع و آخرین حرف ها با مهمانی که برای حضور سر سفره هفت سین دعوت شده بود،اما دل بست ُ چند سال تَنگیه تُنگِشُ به تَن خرید … #خدانگهدارت #Joe_Dassin American-French singer-songwriter اسم آهنگ L’Été indien
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته تو تنها نمی مانی ای مانده بی من تو را می سپارم به دلهای خسته تو را میسپارم به مینای مهتاب تو را میسپارم به دامان دریا اگر شب نشینم اگر شب شکسته تو را میسپارم به رویای فردا به شب میسپارم تو را تا نسوزد به دل میسپارم تو را تا نمیرد :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: پ.ن : داغی که بر دل خانواده ها و روان ِ مردم گذاشتید چه به غلط،چه با غلط هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت خوب نخواهد شد… #همدردم #همدلم #همراهم #داغ_بر_دل_نشسته #داغِ_دل #دی_۹۸ #آبان_۹۸