Home Actress Shabnam Moghadami HD Instagram Photos and Wallpapers January 2021 Shabnam Moghadami Instagram - . تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی من همه در حکم توام تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی با همه ای رشک پری چون سوی من برگذری باش چنین تیز مران تا که بدانم که تویی دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من کرد خبر گوش مرا جان و روانم که تویی چون همه جان روید و دل همچو گیاه خاک درت جان و دلی را چه محل ای دل و جانم که تویی ای نظرت ناظر ما ای چو خرد حاضر ما لیک مرا زهره کجا تا به جهانم که تویی چون تو مرا گوش کشان بردی از آن جا که منم بر سر آن منظره‌ها هم بنشانم که تویی مستم و تو مست ز من سهو و خطا جست ز من من نرسم لیک بدان هم تو رسانم که تویی زین همه خاموش کنم صبر و صبر نوش کنم عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی . سروده ای از اشعار حضرت مولانا، زینت بخش ِ عکسی که امروز انداختم و دلم گفت بگذارمش اینجا که بماند به یادگار از روزگاری که چندان خوش نبود . به امید ِ فرداهای بهتر،خوش تر ، شیرین تر...با هوای پاک و بی این بیماری ِ منحوس. . امروز چهارمْ روز از زمستان ، که به روایتی روز ِ درگذشت ِ حضرت مولانا نیز هست. . روزگار به کام و سلامتی برقرار

Shabnam Moghadami Instagram – . تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی من همه در حکم توام تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی با همه ای رشک پری چون سوی من برگذری باش چنین تیز مران تا که بدانم که تویی دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من کرد خبر گوش مرا جان و روانم که تویی چون همه جان روید و دل همچو گیاه خاک درت جان و دلی را چه محل ای دل و جانم که تویی ای نظرت ناظر ما ای چو خرد حاضر ما لیک مرا زهره کجا تا به جهانم که تویی چون تو مرا گوش کشان بردی از آن جا که منم بر سر آن منظره‌ها هم بنشانم که تویی مستم و تو مست ز من سهو و خطا جست ز من من نرسم لیک بدان هم تو رسانم که تویی زین همه خاموش کنم صبر و صبر نوش کنم عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی . سروده ای از اشعار حضرت مولانا، زینت بخش ِ عکسی که امروز انداختم و دلم گفت بگذارمش اینجا که بماند به یادگار از روزگاری که چندان خوش نبود . به امید ِ فرداهای بهتر،خوش تر ، شیرین تر…با هوای پاک و بی این بیماری ِ منحوس. . امروز چهارمْ روز از زمستان ، که به روایتی روز ِ درگذشت ِ حضرت مولانا نیز هست. . روزگار به کام و سلامتی برقرار

Shabnam Moghadami Instagram - . تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی من همه در حکم توام تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی با همه ای رشک پری چون سوی من برگذری باش چنین تیز مران تا که بدانم که تویی دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من کرد خبر گوش مرا جان و روانم که تویی چون همه جان روید و دل همچو گیاه خاک درت جان و دلی را چه محل ای دل و جانم که تویی ای نظرت ناظر ما ای چو خرد حاضر ما لیک مرا زهره کجا تا به جهانم که تویی چون تو مرا گوش کشان بردی از آن جا که منم بر سر آن منظره‌ها هم بنشانم که تویی مستم و تو مست ز من سهو و خطا جست ز من من نرسم لیک بدان هم تو رسانم که تویی زین همه خاموش کنم صبر و صبر نوش کنم عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی . سروده ای از اشعار حضرت مولانا، زینت بخش ِ عکسی که امروز انداختم و دلم گفت بگذارمش اینجا که بماند به یادگار از روزگاری که چندان خوش نبود . به امید ِ فرداهای بهتر،خوش تر ، شیرین تر...با هوای پاک و بی این بیماری ِ منحوس. . امروز چهارمْ روز از زمستان ، که به روایتی روز ِ درگذشت ِ حضرت مولانا نیز هست. . روزگار به کام و سلامتی برقرار

Shabnam Moghadami Instagram – .
تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی
تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی
من همه در حکم توام تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی
با همه ای رشک پری چون سوی من برگذری
باش چنین تیز مران تا که بدانم که تویی
دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا جان و روانم که تویی
چون همه جان روید و دل همچو گیاه خاک درت
جان و دلی را چه محل ای دل و جانم که تویی
ای نظرت ناظر ما ای چو خرد حاضر ما
لیک مرا زهره کجا تا به جهانم که تویی
چون تو مرا گوش کشان بردی از آن جا که منم
بر سر آن منظره‌ها هم بنشانم که تویی
مستم و تو مست ز من سهو و خطا جست ز من
من نرسم لیک بدان هم تو رسانم که تویی
زین همه خاموش کنم صبر و صبر نوش کنم
عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی
.
سروده ای از اشعار حضرت مولانا، زینت بخش ِ عکسی که امروز انداختم و دلم گفت بگذارمش اینجا که بماند به یادگار از روزگاری که چندان خوش نبود .
به امید ِ فرداهای بهتر،خوش تر ، شیرین تر…با هوای پاک و بی این بیماری ِ منحوس.
.
امروز چهارمْ روز از زمستان ، که به روایتی روز ِ درگذشت ِ حضرت مولانا نیز هست.
.
روزگار به کام و سلامتی برقرار | Posted on 24/Dec/2020 20:23:32

Shabnam Moghadami Instagram – .
دود و‌‌ دم امروز ِشهر داشت خفه‌م می کرد و باز مجبور بودم شیشه‌ی کوفتی رو پایین نگه دارم به خاطر کرونا‌ی کوفتی!تو دلم پُر ِ نِق و غُر و ناله بود‌ و سعی می کردم بروز ندم.آقای راننده گفت آلودگی بالای دویسته و گفت از کرونا نمیریم امسال حتما از این آلودگیه می‌میریم و پرسید درباره‌ی مازوت که سوخت ِ نیروگاه‌هاست و درباره‌ی بنزین استاندارد چیزی می‌دونم یا نه؟‌که گفتم نمی دونم و تو دلم هم گفتم کاش ول کنه این بحثو! ول نکرد. یعنی مباحث رو به هم ربط می‌داد. اینو ول می کرد می رفت سراغ اون یکی.تو این اوضاعْ عرصات ِ بیچارگی خانوم گوینده ی رادیو با اون صدای شیییک ِ آرام که انگار از یه سرزمین ِ دیگه به گوش می رسید گفت عزیزان ِ شنونده با خودتون لَختی فکر کنین تأمل بفرمایین که امروز تا این لحظه چقدر از زندگی تون لذت بردین؟چقدر به واژه ی دلنشین ِ رضایت از زندگی فکر کردین؟نگاه کردم دیدم برج میلاد پیدا نیست. آقای راننده گفت از وقتی این ابوقراضه رو خریده که دوزار کمک خرجی دربیاره یارانه ش رو قطع کردن.بعدم سرفه کرد. بعدم توضیح داد کرونا نداره، سرفه مال حرص و جوش و گند و کثافت ِ هواست.آقای فلانی از تربت ِ جام، ازپشت ِ فرمون تریلی زنگ زد به استودیو به خانوم گوینده‌ گفت یه ترانه محلی براش پخش کنن.خانومه با همون صدا مجلسیه به هم وطنش خدا قوت گفت و ترانه‌ی عاشقانه ای پخش کردن واسش.تو ترافیک بیچاره کننده‌ی این روزای تهرون که برای رفت و اومد به هر مسیر کوتاهی حتی، آدم هزار ساعت تو راهه، یه وجب یه وجب جلو می رفتیم.سردرد و چشم درد عجیبی م داشتم. خانومه هم هی می گفت حال ِ خوب تون مستدام شنوندگان عزیز ! و من نمی فهمیدم کدوم حال خوبو داره می گه؟!وسطاشم گفت زاگرب زلزله اومده!سر گردوندم طرف ِ پارکی که مورچه ای از جلوش رد می شدیم .توی قاب ِ خاکستری دودآلود و چرک ِ پنجره‌ی ماشین دوتا خانوم رو‌ دیدم که رو نیمکت، روبه خیابون، قشنگ در معرض ِ دید نشسته بودن داشتن یه چیزی می کشیدن.لباساشون کم بود واسه این سرما . لابد کارتن خوابی چیزی بودن.یه خورده اونورترم یکی تا کمر دولا شده بود توی یکی از این سطل آشغال گنده آهنیا. چیزی م انگار گیرش نمی اومد، انگار قبلی خالی کرده بودش.خانومه باز هی می‌گفت قدر لحظات زندگی شیرین و‌ ارزشمندتون رو بدونین. خدایی خیلی‌م شیک و جذاب می گفتا.آقای راننده دست شو گذاشته بود رو بوق واسه دو تا موتوری که اینور اونورش بودن و هی می‌مالیدن به ماشینش که رد شن.بعد انگار فکر کرد نکنه با ماسک فحش هاشو نشنیده باشن، ماسک شو ورداشت و سه چارتا لیچار ِ آب‌نکشیده نثارشون کرد. ( ادامه در کامنت)
Shabnam Moghadami Instagram – این آن روزهای آخر است که دیگر هیچ آرایش و پیرایشی تو را شبیه خودت…شبیه زیبایی هایت نمی کرد…حتی این ماتیک سرخ که این همه دوست می داشتی اش .سرطان رنگ از رخسار تو و آرام از جان ِ ما برده بود آن روزها…و حالا امروز درست یک سال است که رفته ای… با آغاز ِ فصل ِ سرد. انگار تو بودی که می خواندی، با فروغ می خواندی انگار
.

و این منم
زنی تنها 
در آستانه فصلی سرد 
در ابتدای درک هستی آلودهٔ زمین 
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دست‌های سیمانی
زمان گذشت 
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت 
ساعت چهار بار نواخت 
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصل‌ها را می‌دانم
و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم
نجات‌دهنده در گور خفته‌است
و خاک، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش…
.
آرامشت برقرار بانوی آرامش و نیکویی…در آغوش ِ امن ِ خدا قرار بگیر مادر دوم من.
.
شعر که ناگفته پیداست، سروده ی فروغ فرخزاد نازنین است. و این عکس، تصویر خانم پروین جلالی ، خاله ی نازنینم است در روزهای آخر زندگی ِ پربارش. سال ِ پیش سرطان ایشان را از ما گرفت.
.
#سرطان

Check out the latest gallery of Shabnam Moghadami