Home Actress Shabnam Moghadami HD Instagram Photos and Wallpapers January 2021 Shabnam Moghadami Instagram - . دلم برای این احوال تنگ شده...روزهای خنده های واقعی تر ...حال ‌و روز ِ کمی بهتر...روزگار ِ نگاه ِ اندکی امیدوارانِه به فردا و به آینده... . راستی چه عکس ِ خوبی ! حال ِ امیر و ریما جانم را چقدر دوست دارم توی این عکس...کاش یادم می آمد ریما چی می گفت در ِ گوشم. . تهران.برج میلاد.بهمن ۹۴. یکی از روزهای جشنواره ی فیلم فجر . و خاطرم نیست عکس را کدام عزیزی برداشته است.

Shabnam Moghadami Instagram – . دلم برای این احوال تنگ شده…روزهای خنده های واقعی تر …حال ‌و روز ِ کمی بهتر…روزگار ِ نگاه ِ اندکی امیدوارانِه به فردا و به آینده… . راستی چه عکس ِ خوبی ! حال ِ امیر و ریما جانم را چقدر دوست دارم توی این عکس…کاش یادم می آمد ریما چی می گفت در ِ گوشم. . تهران.برج میلاد.بهمن ۹۴. یکی از روزهای جشنواره ی فیلم فجر . و خاطرم نیست عکس را کدام عزیزی برداشته است.

Shabnam Moghadami Instagram - . دلم برای این احوال تنگ شده...روزهای خنده های واقعی تر ...حال ‌و روز ِ کمی بهتر...روزگار ِ نگاه ِ اندکی امیدوارانِه به فردا و به آینده... . راستی چه عکس ِ خوبی ! حال ِ امیر و ریما جانم را چقدر دوست دارم توی این عکس...کاش یادم می آمد ریما چی می گفت در ِ گوشم. . تهران.برج میلاد.بهمن ۹۴. یکی از روزهای جشنواره ی فیلم فجر . و خاطرم نیست عکس را کدام عزیزی برداشته است.

Shabnam Moghadami Instagram – .
دلم برای این احوال تنگ شده…روزهای خنده های واقعی تر …حال ‌و روز ِ کمی بهتر…روزگار ِ نگاه ِ اندکی امیدوارانِه به فردا و به آینده…
.
راستی چه عکس ِ خوبی !
حال ِ امیر و ریما جانم را چقدر دوست دارم توی این عکس…کاش یادم می آمد ریما چی می گفت در ِ گوشم.
.
تهران.برج میلاد.بهمن ۹۴. یکی از روزهای جشنواره ی فیلم فجر .
و خاطرم نیست عکس را کدام عزیزی برداشته است. | Posted on 24/Nov/2020 00:51:27

Shabnam Moghadami Instagram – .
من هم مي‌توانستم
مثل تمام زنان
آينه‌بازي کنم
مي‌توانستم قهوه‌ام را در گرماي تخت‌خوابم
جرعه‌جرعه بنوشم
و وراجي‌هايم را از پشت تلفن پي بگيرم
بي آنکه از روزها و ساعت‌ها
خبري داشته باشم مي توانستم آرايش کنم
سرمه بکشم دل‌ربايي کنم
و زير آفتاب برنزه شوم
و روي امواج مثل پري دريايي برقصم
مي‌توانستم خود را به شکل فيروزه و ياقوت درآورم
و مثل ملکه‌ها بخرامم
مي‌توانستم کاري نکنم
چيزي نخوانم و ننويسم
و تنها با نورها و لباس‌ها و سفرها سرگرم باشم
مي‌توانستم شورش نکنم
خشمگين نشوم
با فاجعه ها مخالفت نکنم
و در برابر رنج‌ها فرياد نزنم
مي‌توانستن اشک را ببلعم
سرکوب شدن را ببلعم
و مثل همه‌ي زنداني‌ها با زندان کنار بيايم
من مي‌توانستم
سوالات تاريخ را نشنيده بگيرم
و از عذاب وجدان فرار کنم
من مي‌توانستم
آه همه‌ي غمگينان را
فرياد همه‌ي سرکوب‌شدگان را
و انقلاب هزاران مرده را نديده بگيرم
اما من به همه‌ي اين قوانين زنانه خيانت کردم
و راه کلمات را برگزيدم.
.
سعاد الصباح . شاعر عرب
.
امروز ۲۵ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان است.
.
با امید به جهانی بی خشونت علیه مردمان ، جهانی سراسر صلح و آرامش برای زنان و مردان.
#روز_جهانی_خشونت_علیه_زنان 
عکس از حسین سپهوند. در تاریخی که درست به خاطرم نیست. چند سال پیش از این گویا .
***در تکمیل این پست استوری مربوط را ببینید.
Shabnam Moghadami Instagram – می خوام بخوابم و تو خواب ببینم جوری مشغول پاییزم که هرچی فکر می کنم یادم نمی آد مردمی که تو سر و کله ی هم می زنن واسه جنس ِارزون بی ترس از مرگ اهل ِ کجان؟ فروشنده ای که تو روز ِ اوج ِ مرگ و میر کرونا حراج می زنه وجود داره اصلا! می خوام یادم نیاد چقدر بی رحمیم نسبت به هم ، می خوام یادم بره تصویر ِ سال وبایی ِ ناصرالدین شاهی رو که می گن توی نهرهای تهرون جنازه بوده که می رفته…یادم بره همین دیروز ِ حراجی چهارصد و شصت هفتاد نفر مردن!
.
می خوام بخوابم و تو خوابم نبینم این همه فقر و نداری و گرسنگی رو دور و بر ِ مردمم…می خوام یادم بره ویروس ِ دیوونه ای رو که بعد ِ ساعت ِ شیش عصر فعال می شه و مریضی ایجاد می کنه واسه مردم ،می خوام بی رحمی هامون یادم بره…یادم بره آدمیزاد ِ قرن ِ بیست و یکمی هنوز انقدر وحشیه  که یه عالمه حیوون ِبی زبون پرورش می ده که پوست شون رو بکنه ازش کیف و پالتو درست کنه بعد که می فهمه مریض شدن قتل عام شون می کنه.بعدم نمی فهمه…نمی فهمه از کجا می خوره!

می خوام جوری بخوابم،انقدرررر عمیق که یادم بره جنگل ها دارن می سوزن .
.که بچه های شهر و روستاهای دور اینجا که نه اینترنت درست و حسابی دارن نه آی پد و لپ تاپ نه حتی خیلی هاشون کاغذ و‌ مداد! چه جوری باید درس بخونن و آینده ی خودشون و مملکت شونو بسازن ؟
.
می خوام صورت ِ خجالت زده و جیب ِ خالی پدرها…همکارام در تئاتر ِ تعطیل ِ مرده،یادم بره ، قیافه ی نحس ِ ترامپ که شبیه همین ویروس ِهمین درد ِ بی درمونه یادم بره…درد و اشک ِ مادر ِ افغانستانی که نمی تونه یه سیم کارت ساده داشته باشه برای درس خوندن بچه ش یادم بره.می خوام یادم بره روزی چهارصد پونصد تا خانواده عزادار می شن هیچکی م به روی خودش نمی آره.نه خودمون و نه مسئولین مون.می خوام یه جوری بخوابم …یه جوری که این همه نامردی و بی معرفتی که نسبت به هم داریم یادم بره.مامان بزرگم می گفت یه پری ای هست به اسم پری ِ خواب که یواشکی توی غذای بچه هایی که شبا دیر می خوابن یا بعدازظهرا درست حسابی نمی خوابن به معجونی می ریزه که مجبور می شن چند برابر بیشتر از بقیه بخوابن و از  بازی و خوشی با دوستا و خوشمزه خوری عقب می افتن! کجاست اون پری الان؟ کاش پیداش می کردم و یه بشکه گنده معجون خواب ازش می گرفتم برای خودم و‌دوستام،برای روزای آینده که انگار روزای بدتری ن.می خوردیم اون معجون ِ خوابو،می خوابیدیم و این همه نشد و نباید و ناله و نیستی می رفت از یادمون.می خوابیدم عمیق و بی دغدغه و اگه لازم می شد اصلا خواب به خواب می رفتم و می موندم‌ تو خاطره ی پاییز،چنگ می زدم تو برگاش

Check out the latest gallery of Shabnam Moghadami