.
دلم خنده و خوشی ِ از ته ِ دل میخواد…دلم دل ِ بیغصه و فکر ِ راحت و آرامش ِ خیال می خواد…
و نه فقط برای خودم…که برای همه، همهمون…همهی ایران…همهی جهان…دیگه آرزو و دلبخواه که عیب نیست! نه خرجی برای کسی داره ونه رنجی!
.
.
یه چیزی :
از دیروز باز یه عده راه افتادن به داد و فریاد و اعتراض بی خودی که حالا چهخبرتونه انقدر خوشی می کنین واسه رفتن ِ فیلم آقای فرهادی به کن؟! وسط این همه بدبختی و کرونا و گرونی و بیبرقی و فلان و فلان،این قضایا واسه ما مگه نون و آب می شه؟!
عرض می کنم : عزیزان دل! به قرآن گاهی آبرو و عزت و غرور و غیرت از نون و آب مهم تره! رفته به خرج ِ هنر و اعتبار ِ خودش برای ما آبرو بخره مثل ِ همیشه! خب این عیبش کجاست؟!بعدم …گیرم فرهادی و گروهش و فیلمش نرن کَن …نرن اسکار یا هر رویداد مهم فرهنگی ِ دیگه ، چیزی از فهرست بلند بالای ِ گرفتاریهای فردی و اجتماعی ِ ما کم می شه؟
حالا بذار دو صباح دل ِ خونین ِ اهل ِ فرهنگ و هنر به امید ِ افتخارآفرینی ِ یکی از ستارههاش خوش باشه!چی از کی کم می شه؟!
.
.
🌺چارقدم از پارچههایی است که زنانِ زیبای سنندجی در لباس سنتی کُردیشون شال ِ کمر می کنند.
صورتآرایی هنر ِ خانم مریم رهنما. عکس از خانم فاطمه رحمانی.
.🌺
.
عید بر مومنان ِواقعی ِ خدا مبارک.
برای همهی دوستان و هموطنان و عزیزانم …برای همهی انسانهای نیک در سراسر ِ جهان، تندرستی و شادی و آرامش و صلح و عشق و آگاهی و معرفت ِ نفس و سلامت ِ روح و روان و قلب آرزو دارم.
نظر ِ لطف و مهر ِ پروردگار برنگردد به حق ِ خودش، از آنها که درست و درستکارند،نیکو و نیکوکارند، دلی نمیآزارند، دستی میگیرند،قدم ِ خیری برمیدارند،نظر بلندند،یاری رسانند …آنها که مهربانند، عیبپوشند، زُلالند …
دل و جانتان بی ملال و بیبلا…عید مبارک.عبادات قبولِ پروردگار.
.
عکس را پیام ایرایی عزیز برداشته، در پاییز نودوهشت در تهران .
@payameraeeart
.
من یه آدم معمولیِ سادهام…یکی مثل ِ همه.با قابلیتها و محاسن و معایب ِ همهی آدمهای معمولی… با ترسها و ضعفهایی که همهی آدم ها دارن…هیچوقتهم یادم نمیآد ادعای بهتری و برتری انسانی نسبت به کسی یا کسانی داشته باشم.
تنها چیزی که می تونم ادعا کنم اینه که سعی کردم بد نباشم و بدی نکنم…اونم حتما نشده که صددر صدی موفق باشم…چون آدمیزادم و نه فرشته و نه معصوم و نه خدایگونه.
منم مثل ِ همه برای داشتههام تلاش کردم و زحمت کشیدم و رنج بردم تا جاییکه دلم میخواد بایستم و از حاصل رنج و نتیجهی زحماتم لذت ببرم.
من یه شهروند ِ معمولیام مثل ِ شما، مثل ِ همه!
از هیچ حقوق ویژهی شهروندی ای هم نه برخوردارم و نه میخوام که برخوردار باشم. صدای من هم به همونجاهایی می رسه که صدای همه و به گوش همونکسانی می رسه که همه میتونن حرفهاشون رو بهگوششون برسونن.
من نه چریکم!…نه مصلح ِ اجتماعی ،نه عارف! نه ایثارگر …نه هیچ چیز دیگه ای به جز یه آدم معمولی ِ ساده، یه شهروند ِ دغدغهمند که تلاش می کنه اگه خوب و ویژه و خاص نیست، دست ِ کم بد هم نباشه…برای انسان و طبیعت و حیوان و زمین و آسمون بد نباشه و همین !
صادقانه همین!
پس دوستان ، اینکه از یه آدمی مثل همه، مثل خودتون و همه! چیزهایی بخواین که از خودتون برنمیآد عجیب نیست؟!اینکه میگین چرا نمیگی واکسن بخرن؟ چرا نمیگیواکسیناسیون چرا کند انجام می شه ؟ چرا نمیگی امتحانات سالهای آخر غیر حضوری برگزار بشه؟ چرا نمیگی برق قطع نشه؟ چرا نمیگی بیتکوین استخراج نشه؟! چرا نمیگی اختلاس نشه؟! چرا نمیگی به مردم گرسنه و فقیر و شریف رسیدگی بشه و هزاااار تا «چرا نمیگی»و «چرا درخواست نمیکنی» و چرااااا ی دیگه! دلم می خواد بدونم از چه تصوری راجع به من میآد؟! فکر میکنین من کیام به جز یه شهروند و یه آدم ِ عادی با تواناییها و تاثیرگذاریای مثل ِ همه؟که فقط تلاش میکنه بد نباشه و درست رفتار کنه و با هر اظهار نظر احساساتی غیرکارشناسانه اسباب دردسر نشه؟!
روشن باشیم و روشن ببینیم…ما همه مثل و مشابه ِ همایم در همه چیز…کاش ارث پدر از هم نخوایم بی حکم و حجت و دلیل!طلبمون رو همون جا وصول کنیم که ازش طلبکاریم! حقمون رو از همونی بخوایم که حقمون رو خورده!…فحاشی به هم و ارث ِ پدرخواهی از همدیگه بیهزینهس و دلخنک کن!…اما بیفایده ست و دلشکن و گناه آلوده و از انصاف به دور و خداناپسندانه.
صلاح البته هرچه خود دانید.
.
بیخ ِ گوشمان است…مرگ را می گویم، یک سال و اندیست که بیش از همیشهی تاریخ بیخِ گوشمان است…سر بگردانیم دماغ مان به رَدایش میساید!
این همه نزدیک!
.
یکسال و اندیست یک ناشناختهی منحوسِ حقیر !جان به لبمان کرده و هر روز و هر ساعت ناقوس گوشخراش ِ مرگ را برایمان به صدا در می آورد…
تنتان سالم رفقا اما…
اما ما آیا می شنویم؟یا گوشهایمانرا کیپ گرفته ایم برای نشنیدن ِ صدای ناقوس و درْکوبه های مکرر و پیاپی ِ مرگ؟
کاش بشنویمش پیش از آنکه دیر شود.
بهتر شویم …به تر باشیم …پیش از آنکه دیر شود…
واقعیت این است که ما…به اندازهی کافی، به اندازهای که لایق ِ صفت ِ «اشرف ِ مخلوقات » باشیم، خوب نیستیم.
با خودمان تعارف نکنیم، قربان صدقهی خودمان نرویم ، واقعبین که باشیم خیلی چیزها دستمان می آید.
تنتان سالم و دل تان خوش. مراقب جسم و قلب و روح و جان تان باشید. بلا به دور.
.
جناب خان برای من یه عروسک ساده و معمولی نیست.یه حضور ِ گرم و پرانرژی و با معرفت و مهربونه …یه رفیق ِ باحال و اهل ِ دل که انگار خیلی ساله میشناسمش.
جنابخان، رفیقم، آواها و گفتار وکلام ِ مثل ِ قند و آوازهای خوش و زیبا و زبون تند و تیز و منتقدش رو از محمد بحرانی داره و جان و حرکات و رفتار ِ شیرین و اون همه قر ِ ریز ودرشت منحصر به فردش رو از مهدی برقعی و حامد ذبیحی…اینا رو خودش بهم گفت و گفت که با اینا خیلیم رفیقه…جوری شبیه ِ سهچارتا روح در یک بدن !
برای دیدن رفقای درجه یک و هنرمند ِ جنابخان و من، آلبوم کوچک رو ورق بزنین.
.
ممنونم از طاهره فلاحتپیشهی عزیزم برای عکس ها.
•
#جناب_خان #محمد_بحرانی
#خندوانه #مهدی_برقعی #حامد_ذبیحی
@mohamadbahrani_official
@jenabkhan
@jenabkhan1
@borghei.mehdi
@haamed.zabihi
.
جناب خان برای من یه عروسک ساده و معمولی نیست.یه حضور ِ گرم و پرانرژی و با معرفت و مهربونه …یه رفیق ِ باحال و اهل ِ دل که انگار خیلی ساله میشناسمش.
جنابخان، رفیقم، آواها و گفتار وکلام ِ مثل ِ قند و آوازهای خوش و زیبا و زبون تند و تیز و منتقدش رو از محمد بحرانی داره و جان و حرکات و رفتار ِ شیرین و اون همه قر ِ ریز ودرشت منحصر به فردش رو از مهدی برقعی و حامد ذبیحی…اینا رو خودش بهم گفت و گفت که با اینا خیلیم رفیقه…جوری شبیه ِ سهچارتا روح در یک بدن !
برای دیدن رفقای درجه یک و هنرمند ِ جنابخان و من، آلبوم کوچک رو ورق بزنین.
.
ممنونم از طاهره فلاحتپیشهی عزیزم برای عکس ها.
•
#جناب_خان #محمد_بحرانی
#خندوانه #مهدی_برقعی #حامد_ذبیحی
@mohamadbahrani_official
@jenabkhan
@jenabkhan1
@borghei.mehdi
@haamed.zabihi
.
جناب خان برای من یه عروسک ساده و معمولی نیست.یه حضور ِ گرم و پرانرژی و با معرفت و مهربونه …یه رفیق ِ باحال و اهل ِ دل که انگار خیلی ساله میشناسمش.
جنابخان، رفیقم، آواها و گفتار وکلام ِ مثل ِ قند و آوازهای خوش و زیبا و زبون تند و تیز و منتقدش رو از محمد بحرانی داره و جان و حرکات و رفتار ِ شیرین و اون همه قر ِ ریز ودرشت منحصر به فردش رو از مهدی برقعی و حامد ذبیحی…اینا رو خودش بهم گفت و گفت که با اینا خیلیم رفیقه…جوری شبیه ِ سهچارتا روح در یک بدن !
برای دیدن رفقای درجه یک و هنرمند ِ جنابخان و من، آلبوم کوچک رو ورق بزنین.
.
ممنونم از طاهره فلاحتپیشهی عزیزم برای عکس ها.
•
#جناب_خان #محمد_بحرانی
#خندوانه #مهدی_برقعی #حامد_ذبیحی
@mohamadbahrani_official
@jenabkhan
@jenabkhan1
@borghei.mehdi
@haamed.zabihi
.
آخرهای بهار بود خوب یادم هست یک چهارشنبه روزی طرف عصر،اردشیر تلفن کرد که محمد مسعود جمعه شب وعدهمان گرفته برویم باغچه اش در آبْکرج. گفت منورالفکرهای تهران خیلیهاشان حتمی آن شب جمعند آنجا.از جمالزاده و بزرگ علوی بگیر تا خانم قمر و بانو روحانگیز .دلتوی دلم نبود از صبح ِجمعه.
خانم جانم را به هزار التماس و تمنا راضی کردم بگذارد بروم.نگفتم هم که عصر می روم لاله زار آرایشگاه ِ هتل سانترال پیش مادام که آراپیرا کنم برای مهمانی ِ شب. نگفتم هم که دوپیِس قشنگم را دادهام موسیو توتوانیان برایم دوخته برای یک همچو مهمانی …اصلا نگفتم مهمانی،آن جور مهمانیست !میگفتم، یقین که نمیگذاشت بروم.
اردشیر گفت جمعه غروب بیا عکاسخانه خادم،توی خیابان سپه.علیآقا خادم رفیق ِ دلْجانیاش بود و آن شبهم دعوت بود و قرار بود با اتول ِ علیآقا برویم مهمانی ِ آقای مسعود.سه تایی.
زود رسیدم عکاسخانه بس که هول بودم. اردشیر نیامده بود هنوز .علیآقا گفت برایم چای آوردند.ایستادم توی ِ ایوان ِ طبقه بالا به چای خوردن و تماشای خیابان.
یکباره دیدم علی آقا گفته دوربین و دستگاهش را آوردهاند گذاشتهاند جلوی در ایوان…این عکس را همان وقت برداشت از من…
عکس اما نه همان وقت ها،که سالها بعد رسید به دستم. وقتی اردشیر در پاریس مُرد و زنش این عکس را لای کتابهای قدیمی اش پیدا کرد و فرستاد برای خالهام،که مادر اردشیر بود…
.
عادتم است برای شخصیتهایی که بازی میکنم یا می نویسم شان شناسنامه ای تهیه کنم. این بخشی از شرح ِ حال ِ «ماهمنیر»ست. زنی که مدتیست قصه اش را مینویسم.این جای ِقصهاش شد داستانک ِ این عکس.
چهرهپردازی ِ خاص و به سبک ِ قدیم هنر ِ مریم رهنما ی عزیز و طراحی لباس و کلاه و اکسسوری هنر ِ الهام حیدری نازنین است و عکس را هم فاطمه جان رحمانی برداشت،در خرداد ماه یکهزاروچهارصد البته!
و ممنونم از دوست عزیزم سام گیوراد که در سفر به گذشته همیشه همراه من است و رمز و راز ِماشین ِجادویی ِزمان را خوب می داند.
پیشنهاد : جای ِ شما بودم دربارهی آدمها و جاهایی که اسمشان توی داستان برده شده،می خواندم و میشناختمشان. قول می دهم پشیمان نشوید
.
#تهران_قدیم #نوستالژی #دیروزها #داستانک
@maryamrahnama__
@elhamheydari.design
@sam.givrad
@falifilm
.
چقدر خوب است
که ما هم ياد گرفتهايم
گاه براي ناآشناترين اهل هر کجا حتي
خواب نور و سلام و بوسه ميبينيم
گاه به يک جاهايي ميرويم
يک درههاي دوري از پسين و ستاره
از آواز نور و سايهروشن ريگ
و مينشينيم لب آب
لب آب را ميبوسيم
ريحان ميچينيم
ترانه ميخوانيم
و بياعتنا به فهم فاصله
دهان به دهان دورترين روياها
بوي خوش روشناييِ روز را ميشنويم
بايد حرف بزنيم
گفت و گو کنيم
زندگي را دوست بداريم
و بيترس و انتظار
اندکي عاشقي کنيم…
.
با خواهر ِ کوچکم…که وجودش سراسر عشق و نیکیست و قلبی به وسعت آسمان دارد.غرق در سبزی و عطر ِ چمن و نیلوفر آبی بودیم اینجا و پر از حرف ِ شعر گونهی آرام بخش…
عکس را پوپک جان برداشته از ما و شعر سرودهی زیبایی از سیدعلی صالحی ست.
پینوشت:
این عکس ِ حالْخوب و این شعر ِ شیرین رو به تلافی ِ پست ِ تلخ ِ دیروز صبح که بسیار دلگیر بودم گذاشتم .
روزگار به نشاط…
#حال_خوب
#یکدیگر_را_دوست_بداریم
#سید_علی_صالحی
@poupakranji_private
@semiramiss.mohandesan
.
تولدتون مبارک ِ ما خانم جان…
شما رویای کودکی من هستین و من چه خوشبختم که تونستم رویام رو در آغوش بگیرم…
شکر برای بودنتون و سایه تون همیشگی خانوم ِ خیالگونهی زیبا و خندان و خوشپوش ِقاب ِ تلویزیون ِ سیاه و سفید ِ بچگی هام…تولدتون
هزار بار مبارک ِ نسل ِ من…
_
مامانم می گه من کوچیک که بودم به خانوم برومند ، می گفتم «خانوم بارونی»…حالا می بینم حرف راست ودرست رو باید از بچه شنیدو من با همون زبون ِ بچگی بدم نمی گفتم…بارون ِ مهربونی و معرفتن ایشون…
–
عکس رو در جشن چلچراغ ، زمستون ِ نودوپنج گرفتیم. و بسیار ممنونم از خانم یا آقای عکاسی که این تصویر رو ثبت کردن و من متاسفانه اسم شون رو نمی دونم.
#احترام_برومند
@ehteramboroumand
@leilirashidi
.
کشتن ِیه آدم لزوماً همیشه چاقو فروکردن در قلب و گلوله خالی کردن تو مغز اون آدم نیست…گاهی جراحت و دردی که کلام ِناروا و ناحق و زهرآگین به دل ِ آدما وارد میکنه به مراتب میتونه کاریتر از زخم ِخونآلود ِ کارد ِسلاخی باشه …تیرهای نفرت و کینه و حسد و حسرت وقتی بیمهابا و پرقدرت دل و جون ِ آدما رو نشونه میرن حتما و حتما ً هزار بار کاری تر از هرجور گلولهی گرم و کشندهایان…جالب اینه که همهمون اینارو می دونیم…یعنی اصلا مگه می شه که ندونیم؟! اما بی تفاوتیم بهش…با همهی اهمیتش بی تفاوتیم بهش!کاش حواسمون باشه…کاش به سنگ ِ عقده و کینه دل ِ آدما رو نشکنیم…مگه آدم اصلا چنین اجازهای داره؟! مگه ما کیایم؟! قاتلهایی که ظاهرشون شبیه قاتل ها نیست و با یه لبخند مزورانهی پت و پهن روی صورت یه قدارهی بزرگ توی آستین شون قایم کردن؟!اگه اینجوریه…وای! چه ترسناکیم!
.عکس، مال قسمتی از سریال « مردم معمولی»هستش.اون چاقو هم واقعیه توی قلب ِ عکس ِ من.تصویر،من رو یاد چیزایی انداخت که گفتم.
#قتل_بی_آلت_قتاله
#کشتن_قلب_آدم_ها
#زبان_به_مثابه_شمشیر
#کلام_به_مثابه_آلت_قتاله
#کشتن_روح_آدم_ها_را_تمام_کنیم
#بس_است_بی_رحمی_با_آدم_ها
.
تولدتون مبارک عموپرویز…مبارک ِمن و ما و مبارک ِ این سرزمین…چشم ِ جهان به روی ِ چون شمایی روشن.شما نه تنها هنرمند ِ بیمانند و درجهیکی هستین بلکه معنای تام و تمام ِ نیکی و نیکوکاری و ایثارین…اونم تو روز و روزگاری که هرکی به فکر ِ خویشه!
بمونین برامون الهی و همین طور بهترین بمونین…زادروزتون خجسته و شاد…سلامتیتون برقرار…دلتون بیملال…دوستتون دارم بسیار.
.
اینجا، کوچه ای در هیروشیما. ژاپن. تیرماه نودوهشت،پیشاکرونا!
میزانسن رو بهروز جان شعیبی داد و عکس رو عادل جان معمارنیا برداشت از ما.
#پرویزپرستویی
@parvizparastouei
@adel.memarnia
.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست
نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل
آنچه در سر سویدای بنیآدم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر به نشود به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است
که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست
سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
.
روز ِ بزرگداشت ِ حضرت ِ سعدی عزیز خجسته.
.
عکس در آرامگاه سعدی، در شیراز ،در بهار نودوهفت که رهگذری مهربان برداشت از من.
.
این غزل ِ زیبای حضرت با صدای جناب شهرام ناظری، در آلبوم «کیش ِ مهر»، شنیدن دارد.گوش تان را مهمانش کنید جهت ِ سمزدایی ِ این همه اخبار بد!
#سعدی_شیرازی
#روز_سعدی
#شیراز
#شهرام_ناظری
#کیش_مهر
.
شبنم مقدمی «فخرالنسا» را زندگی میکند
شبنم مقدمی در #خاتون، اولین سریال تینا پاکروان با بازی در نقش «فخر النسا» به ایفای نقش میپردازد.
«خاتون» روایت داستانی-تاریخی از خانوادهای است که از اول شهریور ۱۳۲۰ آغاز شده و در دوران اشغال ایران توسط متفقین دچار تحولاتی میشود.
تاریخ ایران با همه فراز و فرودش در زندگی تک تک ما جریان دارد.
«فخر النسا» زنی قدیمی، قجری که با ناصرخان ملک لاهیجی ازدواج کرده و از تهران به شمال آمده است.
«فخرالنسا» مادر شیرزاد ملک و مادرشوهر خاتون قصه ماست.
این سریال به صورت اختصاصی از «نماوا» پخش خواهد شد.
.
@shabnammoghaddami
@Tinapakravan
@khatoon.series
@namava_ir
.
#سریال_خاتون #خاتون #تیناپاکروان #تینا_پاکروان #شبنم_مقدمی #
#khatoonseries #khatoon #tinapakravan #shabnammoghaddami
.
سر ِ صحنه معمولا صبحونه نمیخورم. همون دوتا دونه ساقه طلایی و یه قهوه یا چای که خونه می خورم کفایته تا ظهر.امروز ، صبح ِ کله سحر وقتی رسیدم دیدم مدیرتدارکاتمون با یه بغل نونسنگک و بربری داغ داره وارد لوکیشن میشه.عطرش هوش از سرم برد! نشستم تو حیاط کنار ِ حوض و خواهش کردم بهم یه صبحونه بدن.ماهیهای حوض،اومده بودن بالا برای گرفتن ِ سهم نون ِ صبحونهشون.از حرص زدن شون خندهم گرفت…بانمک بودن.
قُلُپ ِ اول چایی که رفت پایین، درست وقتی داشتم اولین لقمهی نون و پنیر رو می گرفتم، دوتا آقایی که میز ِ کناریم نشسته بودن شروع کردن به درد دل باهم .من تو این پروژه تازه واردم، خیلی ها رو نمی شناسم هنوز.نمیشناختم شون ولی انقدر بلند حرف می زدن که ناخواسته منم میشنیدم و شریک معاشرت صبحگاهیشون بودم. یکی شون گفت تلویزیون خونهش دیروز به دلیل ِ قطع ووصل ِ مکرر برق سوخته . اون یکی گفت می تونه اسناد ومدارک ِ خسارتی رو که دیده ببره اداره برق و پول تلویزیون سوختهشو بگیره. گفت از رادیو شنیده.گفت انگار باس رفت تو سایت ِ فلان ثبت نام کرد براش.اونی که تلویزیونش سوخته بود گفت حاجی ساده ای؟! چی می گی؟!فیلم اون مریضایی رو که تو خوزستان تو بیبرقی تو بیمارستان دارن زیر دستگاه جون می کنن دیدی ؟! اونا رو کسی گردن نمیگیره تلویزیون سوخته منو گردن بگیرن؟!بعد از تو گوشیش فیلم اون جون کندنی که می گفت رو به رفیقش نشون داد …صدای خس خس ِ نفس و سرفههایی که شاید نفس و سرفهی آخر ِ اون بیمار ِ بدبخت،زیر ِ نمیدونم چه دستگاه ِ کوفتی ِ بی برق موندهی واموندهای بود،انقدر بلند و واضح بود که گوش ِ منم پرکنه…لقمه نونسنگک و پنیر تو گلوم گیر کرد…نفسم بند اومد…شروع کردم به سرفه…شبیه همون سرفه هایی که صداش از میز بغلی میاومد…
با یه قلپ گنده چایی لقمهی تو گلو مونده رو دادم پایین و از جام بلند شدم…شنیدم که یکی شون به اون یکی گفت چیزی که دوزار نمی ارزه اینجا…جون ِ آدمیزاده.
بو و هوس نون یادم رفت…ماهیها و رفتار خندهدارشون یادم رفت…یادم رفت باید کدوم وری میرفتم؟ اتاق گریم کدوم طرف بود؟
.
این ویدیوی کوتاه، نگاه دلخوشانهی منه به حال ِ سرخوشانهی ماهی های حوض .پیش از اینکه اوقاتم تلخ بشه.
#تلخی_های_روزمره
#درد_های_بی_درمان
#قلب_پر_درد
#بی_برقی
برای کمی دلخوشی و کمی لبخندتون🌺
#جناب_خان #خندوانه #رامبدجوان
@mohamadbahrani_official
@rambodjavan1
@khandevaneh_official
.
یکی از این آینههای زیبانمای بی نقص نمای ِ فرهیختهنمایِ از همهبهتر نمای ِ درجهیک نمای بیگناهنمای وطنپرستنمایِ باحال نما لازم دارم! میخوام قاب کنم بزنم جلو در خونه…صبح به صبح توش نگاه کنم ببینم وای من چقدر همه چیتمومم! بعد یه فصل اساسی قربون خودم برم و چارتا عکسم تو همون آینههه از خودم بگیرم و بذارم تو اینستاگرام و اینور اون ور و هی بگم وای من چه خوبم عالیام…آفرین بهم! شما چه بد و بیسواد و زشت و داغونین!
از این آینهها کجا می فروشن؟ تو کدومبازار؟ سر ِ کدوم چارسوق ؟ تو کدوم شاپینگ مال؟!…یه وقتی فقط نامادری سیندرلا داشت از اینا ، الان ولی فراوون شده…خیلیها دارنش! کمیاب و نایاب نیس…فقط باید ببینم کجا دارن یا کجا میسازن! اصلا بلکم بشه آنلاین سفارشش داد!
باس ببینم حالا!
.
عکس رو خودم از قلمههای حسن یوسفم برداشتم که به نظرم خیلی قشنگن. گذاشتم شون جلوی آینه که قشنگیشون چند برابر شه.گیاها مث ما نیستن…آینه براشون تعریف دیگهای داره.
دیدم هر عکسی از هرچی و هرکی بذارم با توجه به اون چارتا جمله ای که بالا نوشتم، سوتفاهم ایجاد می کنه، عکس چشمنواز ِ این قشنگها رو گذاشتم.
#خود_بهترین_پنداری
#خود_خوب_پنداری
🔴
عمه يكى از مهمترين اعضاى خانواده!
.
آيا واقعا برديا پدر ايريناست؟!!! 🤔
.
تيزر قسمت دوازدهم #سريال #مردم_معمولى از پنجشنبه ٨ صبح در #فيليمو.
.
كدتخفيف “٥٠٪” مخصوص مخاطبان #مردم_معمولى 👈🏻 mardom
.
ساخت تيزر: بهار فنايى
@mardomemamuli
@filimocom
.
📙در این کتاب چه میخوانیم؟
تا جایی که اصل قصه لو نرود برایتان میگویم ماجرا از چه قرار است:
حوالی سال ۱۹۶۹ یک زن پیشگو که در آپارتمانی در یکی از محلههای دلگیر نیویورک زندگی میکرد مدعی بود میتواند زمان مرگ آدمها را پیشبینی کند!
این ادعا آنقدر هیجانانگیز بود که چهار فرزند خانواده گُلد، خودشان را به آپارتمان او میرسانند و با ترس و لرز از آیندهی خود میپرسند. از آن روز به بعد، زندگی هر چهار نوجوان رنگ دیگری به خود میگیرد و آنها را دربارهی آیندهای که حالا برایشان مکشوف شده نگران، خوشحال، غمگین یا عصبانی میکند. از اینجا دیگر هیچکدامشان آدم قبلی نیست و با خود فکر میکند اگر درست باشد چه؟!
🪴نویسنده، مخاطب خود را در طول رمان به این فکر فرو میبرد که اگر من جای هر کدام از این شخصیتها بودم و روزی باخبر میشدم که تا کی زنده هستم، چطور زندگی میکردم؟ یا چقدر مسیر زندگیام را عوض میکردم؟
🍂این اثر که پرفروشترین رمان ۲۰۱۸ به انتخاب نیویورک تایمز بوده، نقدها و تحسینهای پرشماری از نویسندگان مطرح و منتقدان صاحبنام دریافت کرده. رمانی با داستانهای خانوادگی و روابط خواهر برادری که صرفا درباره مردن نیست؛ بلکه درباره چگونه زیستن است.
☘️در جایی از کتاب میخوانیم:
لوک از او سوال کرد: «از زندگیت چی میخوای؟»
و اگر واریا میخواست صادقانه جواب دهد میگفت میخوام برگردم از اول شروع کنم. به خود سیزدهسالهاش میگفت به دیدن آن زن نرود. به خود بیستسالهاش میگفت سیمون را پیدا کند و ببخشد. به خودش الانش میگفت از کلارا مراقبت کند، دنبال رابطههای درست بگردد… به خودش میگفت تو میمیری، تو میمیری، همه میمیرند. به خودش میگفت بوی موهای کلارا را به یاد بسپار. خودت را در آغوش دنیل که خم میشود تا بغلت کند غرق کن … به خودش میگفت چیزی که از ته دل میخواهد این نیست که تا ابد زنده بماند، این است که دیگر نگران هیچ چیزی نباشد.
.
🍃کتاب در ۴۴۰ صفحه
به بهای ۸۳ هزارتومان
در نشر کتاب کوچه منتشر شده است.
#مهسا_ملک_مرزبان
#رمان#کتاب_کوچه
@ketabekoochepub
@mahsa_malek_marzban
💥
_شماها چه جورى بدون عشق تو اين دنيا دووم ميارين!!
.
تيزر قسمت هاى ده و يازده
.
پنجشنبه و شنبه در #فيليمو
.
⚠️ كد اختصاصى #مردم_معمولى تا “٥٠٪ تخفيف”. كافيه يه حساب كاربرى بسازيد.
.
كد: mardom
@rambodjavan1
@filimocom
.
رمان ایرانی «چراغها را من خاموش میکنم»
نوشتهی «زویا پیرزاد»، که پیش از این توسط «نشر مرکز»، بیش از صد بار تجدید چاپ شده و جوایز ادبی معتبری همچون جایزه گلشیری،کتاب سال و مهرگان ادب را از آن ِ خود کرده است امروز در قالب ِ کتاب صوتی،با صدای «شبنم مقدمی »و با آهنگسازی «مهدی زارع»،توسط «انتشارات نوین کتاب ِ گویا»منتشر و توزیع شد.
نسخهی فیزیکی( سی دی و نسخهی چاپی) این رمان از امروز در شهر کتابها، کتاب فروشی های معتبر و دیجی کالا موجود است.
و نسخهی الکترونیکی آن در فیدیبو ، کتابراه، نوار و طاقچه و سایت نوین کتاب قابل خریداریست.
@novinketab_pub
@shabnammoghaddami
@nashremarkaz
@fidibobooks
@ketabrah
#چراغها_را_من_خاموش_می کنم
#زویا_پیرزاد
#نشر_مرکز
#نوین_کتاب_گویا
#شبنم_مقدمی
#مهدی_زارع
#فیدیبو
#کتابراه
#کتاب_صوتی#کتاب_شنیداری#کتاب_گویا
#Audiobook
#novinketab
#novinketabgooya
🔴
هامون ايرانى با قلبش برگشته!
.
تيزر قسمت چهاردهم #سريال #مردم_معمولى
.
قسمت چهاردهم رو فردا ساعت ٨ صبح در #فيليمو تماشا كنيد.
قطعه «#زنان_مثل_من» از آلبوم «#صداها_و_پلها » به تمامی زنان این کره خاکی تقدیم میگردد.
“النساء مثلي” من ألبوم “الأصوات
والجسور” مهداة إلى كل نساء العالم
#Alnesa_Mesli, the other piece of #thevoicesandbridges, is dedicated to all the women in the world
The Voice and Bridges albümünde yer alan Alnesa Mesli adlı eser, yeryüzündeki bütün kadınlara ithaf edilmiştir.
_____________________________
The Voices and Bridges proudly presents
Alnesa Mesli
زنان مثل من
النسا ُء مثلي
Farsi – Arabic
Vocalists: Alireza Ghorbani, Maya Hobeika
Composed by: Ehsan Matoori
Arranged by: Ehsan Matoori, Ali Montazeri
Video Director: Omid Aeenehchi
Lyrics: Ahmad Shamlou (Farsi), Maram Almesri (Arabic)
Linguistic Advice by: Dr. Sadaf Munshi
Musicians:
Mike Block ( Cello), Mustafa Ipekcioglu (Kopuz & Baglama), Ali Jafaripouyan (Violin), Meysam Marvasti(Viola & Violin), Homayoun Nasiri ( Percussion), Baturay Yarkin(Piano)
Illustrator: Niloofar Zabihi
Illustrator Assistant: Hamid Aeenehchi
Co-Engineer: Hesam Naseri
Mix and Mastering: Arash Pakzad
Co-produced by: Dr. Sadaf Munshi
Published by: Sheed Records
Label: Bright Shiny Things
Special thanks to:
Reza Mazaheri, Shervin Abachi, Dr. Ali Alavi، Dr. Sadaf Munshi, Brendan Bourke, Afshin Hashemi, Beth Beauchamp, Marian Holmes, Sahar Nayebi, Sama Mirmiran
Produced by: Ehsan Matoori, Louis Levitt
www.thevoicesandbridges.com
@alireza_ghorbani @maya_hobeika @ehsan_matoori @alimontaz @omid.aeenehchi @blockcello @baturay.yarkin @mustafaipekcioglu @sadaf_munshi @alijafaripouyan @homayoon_nasiri @meysammarvasti_official @brightshinytgs @sheedrecords @louisbass @hesamnaseri @arashpakzad @alirezalatifian @hamid_aeenehchi @niloofar.zabihi
#alirezaghorbani #mayahobeika #ehsanmatoori #thevoicesandbridges #arabic #farsi #worldmusic #fusion
.
قیلوله ناگزیر
در طاق طاقی ِ حوضخانه،
تا سالها بعد
آبی را
مفهومی از وطن دهد.
امیر زاده ای تنها
با تکرار ِ چشمهای بادام ِ تلخش
در هزار آئینه شش
گوش ِ کاشی.
لالای نجوا وار ِ فـّواره ای خرد
که بروقفه خواب آلوده اطلسی ها
می گذشت
تا سالها بعد
آبی را
مفهومی
ناآگاه
از وطن دهد.
امیر زاده ای تنها
با تکرار چشمهای بادام تلخش
در هزار آئینه شش گوش کاشی.
روز
بر نوک پنجه می گذشت
از
نیزه های سوزان نقره
به کج ترین سایه،
تا سالها بعد
تکـّرر آبی را
عاشقانه
مفهومی از وطن دهد
طاق طاقی های قیلوله
و نجوای خواب آلوده فــّواره ئی مردد
بر سکوت اطلسی های تشنه،
و تکرار ِ نا باورِ هزاران بادام ِتلخ
در هزار آئینه شش گوش کاشی
سالها
بعد
سالها بعد
به نیمروزی گرم
ناگاه
خاطره دور دست ِ حوضخانه.
آه امیر زاده کاشی ها
با اشکهای آبیت…
شعر ِ زیبا، امیرزادهی کاشی ها ، سرودهی بی نظیر بامداد (از مجموعهی دشنه در دیس)
عکس ، خانه ای قدیمی در کاشان ِ زیبا.
به تاریخ چهاردهم روز خرداد ماه هزارو چهارصد .
#احمد_شاملو
#کاشان_زیبا
#عکاسی