Home Actress Shabnam Moghadami HD Instagram Photos and Wallpapers July 2021 Shabnam Moghadami Instagram - . قیلوله ناگزیر در طاق طاقی ِ حوضخانه، تا سالها بعد آبی را مفهومی از وطن دهد. امیر زاده ای تنها با تکرار ِ چشمهای بادام ِ تلخش در هزار آئینه شش گوش ِ کاشی. لالای نجوا وار ِ فـّواره ای خرد که بروقفه خواب آلوده اطلسی ها می گذشت تا سالها بعد آبی را مفهومی ناآگاه از وطن دهد. امیر زاده ای تنها با تکرار چشمهای بادام تلخش در هزار آئینه شش گوش کاشی. روز بر نوک پنجه می گذشت از نیزه های سوزان نقره به کج ترین سایه، تا سالها بعد تکـّرر آبی را عاشقانه مفهومی از وطن دهد طاق طاقی های قیلوله و نجوای خواب آلوده فــّواره ئی مردد بر سکوت اطلسی های تشنه، و تکرار ِ نا باورِ هزاران بادام ِتلخ در هزار آئینه شش گوش کاشی سالها بعد سالها بعد به نیمروزی گرم ناگاه خاطره دور دست ِ حوضخانه. آه امیر زاده کاشی ها با اشکهای آبیت... شعر ِ زیبا، امیرزاده‌ی کاشی ها ، سروده‌ی بی نظیر بامداد (از مجموعه‌ی دشنه در دیس) عکس ، خانه ای قدیمی در کاشان ِ زیبا. به تاریخ چهاردهم روز خرداد ماه هزارو چهارصد . #احمد_شاملو #کاشان_زیبا #عکاسی

Shabnam Moghadami Instagram – . قیلوله ناگزیر در طاق طاقی ِ حوضخانه، تا سالها بعد آبی را مفهومی از وطن دهد. امیر زاده ای تنها با تکرار ِ چشمهای بادام ِ تلخش در هزار آئینه شش گوش ِ کاشی. لالای نجوا وار ِ فـّواره ای خرد که بروقفه خواب آلوده اطلسی ها می گذشت تا سالها بعد آبی را مفهومی ناآگاه از وطن دهد. امیر زاده ای تنها با تکرار چشمهای بادام تلخش در هزار آئینه شش گوش کاشی. روز بر نوک پنجه می گذشت از نیزه های سوزان نقره به کج ترین سایه، تا سالها بعد تکـّرر آبی را عاشقانه مفهومی از وطن دهد طاق طاقی های قیلوله و نجوای خواب آلوده فــّواره ئی مردد بر سکوت اطلسی های تشنه، و تکرار ِ نا باورِ هزاران بادام ِتلخ در هزار آئینه شش گوش کاشی سالها بعد سالها بعد به نیمروزی گرم ناگاه خاطره دور دست ِ حوضخانه. آه امیر زاده کاشی ها با اشکهای آبیت… شعر ِ زیبا، امیرزاده‌ی کاشی ها ، سروده‌ی بی نظیر بامداد (از مجموعه‌ی دشنه در دیس) عکس ، خانه ای قدیمی در کاشان ِ زیبا. به تاریخ چهاردهم روز خرداد ماه هزارو چهارصد . #احمد_شاملو #کاشان_زیبا #عکاسی

Shabnam Moghadami Instagram - . قیلوله ناگزیر در طاق طاقی ِ حوضخانه، تا سالها بعد آبی را مفهومی از وطن دهد. امیر زاده ای تنها با تکرار ِ چشمهای بادام ِ تلخش در هزار آئینه شش گوش ِ کاشی. لالای نجوا وار ِ فـّواره ای خرد که بروقفه خواب آلوده اطلسی ها می گذشت تا سالها بعد آبی را مفهومی ناآگاه از وطن دهد. امیر زاده ای تنها با تکرار چشمهای بادام تلخش در هزار آئینه شش گوش کاشی. روز بر نوک پنجه می گذشت از نیزه های سوزان نقره به کج ترین سایه، تا سالها بعد تکـّرر آبی را عاشقانه مفهومی از وطن دهد طاق طاقی های قیلوله و نجوای خواب آلوده فــّواره ئی مردد بر سکوت اطلسی های تشنه، و تکرار ِ نا باورِ هزاران بادام ِتلخ در هزار آئینه شش گوش کاشی سالها بعد سالها بعد به نیمروزی گرم ناگاه خاطره دور دست ِ حوضخانه. آه امیر زاده کاشی ها با اشکهای آبیت... شعر ِ زیبا، امیرزاده‌ی کاشی ها ، سروده‌ی بی نظیر بامداد (از مجموعه‌ی دشنه در دیس) عکس ، خانه ای قدیمی در کاشان ِ زیبا. به تاریخ چهاردهم روز خرداد ماه هزارو چهارصد . #احمد_شاملو #کاشان_زیبا #عکاسی

Shabnam Moghadami Instagram – .
قیلوله ناگزیر
در طاق طاقی ِ حوضخانه،
تا سالها بعد
آبی را
مفهومی از وطن دهد.
امیر زاده ای تنها
با تکرار ِ چشمهای بادام ِ تلخش
در هزار آئینه شش
گوش ِ کاشی.
لالای نجوا وار ِ فـّواره ای خرد
که بروقفه خواب آلوده اطلسی ها
می گذشت
تا سالها بعد
آبی را
مفهومی
ناآگاه
از وطن دهد.
امیر زاده ای تنها
با تکرار چشمهای بادام تلخش
در هزار آئینه شش گوش کاشی.
روز
بر نوک پنجه می گذشت
از
نیزه های سوزان نقره
به کج ترین سایه،
تا سالها بعد
تکـّرر آبی را
عاشقانه
مفهومی از وطن دهد
طاق طاقی های قیلوله
و نجوای خواب آلوده فــّواره ئی مردد
بر سکوت اطلسی های تشنه،
و تکرار ِ نا باورِ هزاران بادام ِتلخ
در هزار آئینه شش گوش کاشی
سالها
بعد
سالها بعد
به نیمروزی گرم
ناگاه
خاطره دور دست ِ حوضخانه.
آه امیر زاده کاشی ها
با اشکهای آبیت…
شعر ِ زیبا، امیرزاده‌ی کاشی ها ، سروده‌ی بی نظیر بامداد (از مجموعه‌ی دشنه در دیس)
عکس ، خانه ای قدیمی در کاشان ِ زیبا.
به تاریخ چهاردهم روز خرداد ماه هزارو چهارصد .
#احمد_شاملو
#کاشان_زیبا
#عکاسی | Posted on 04/Jun/2021 12:01:10

Shabnam Moghadami Instagram – .
یکی از این آینه‌های زیبا‌نمای بی نقص نمای ِ فرهیخته‌نمایِ از همه‌بهتر نمای ِ درجه‌یک نمای بی‌گناه‌نمای وطن‌پرست‌نمایِ باحال نما لازم دارم! می‌خوام قاب کنم بزنم جلو در خونه…صبح به صبح توش نگاه کنم ببینم وای من چقدر همه چی‌تمومم! بعد یه فصل اساسی قربون خودم برم و چارتا عکسم تو همون آینه‌هه از خودم بگیرم و بذارم تو اینستاگرام  و این‌ور اون ور و هی بگم وای من چه خوبم عالی‌ام…آفرین بهم! شما چه بد و بی‌سواد و زشت و‌ داغونین! 
 از این آینه‌ها کجا می فروشن؟ تو کدوم‌بازار؟ سر ِ کدوم چارسوق ؟ تو کدوم شاپینگ مال؟!…یه وقتی فقط نامادری سیندرلا داشت از اینا ، الان ولی فراوون شده…خیلی‌ها دارنش! کمیاب و نایاب نیس…فقط باید ببینم کجا دارن یا کجا می‌سازن! اصلا بلکم بشه آنلاین سفارشش داد!
باس ببینم حالا!
.
عکس رو خودم از قلمه‌های حسن یوسفم برداشتم که به نظرم خیلی قشنگن. گذاشتم شون جلوی آینه که قشنگی‌شون چند برابر شه.گیاها مث ما نیستن…آینه براشون تعریف دیگه‌ای داره.
دیدم هر عکسی از هرچی و هرکی بذارم با توجه به اون چارتا جمله ای که بالا نوشتم، سو‌تفاهم ایجاد می کنه، عکس چشم‌نواز ِ این قشنگ‌ها رو گذاشتم.
#خود_بهترین_پنداری
#خود_خوب_پنداری
Shabnam Moghadami Instagram – .
من یه آدم معمولیِ ساده‌ام…یکی مثل ِ همه.با قابلیت‌ها و محاسن و معایب ِ همه‌ی آدم‌های معمولی… با ترس‌ها و ضعف‌هایی که همه‌ی آدم ها دارن…هیچ‌وقت‌هم یادم نمی‌آد ادعای بهتری و برتری انسانی نسبت به کسی یا کسانی داشته باشم.
تنها چیزی که می تونم ادعا کنم اینه که سعی کردم بد نباشم و بدی نکنم…اونم حتما نشده که صد‌در صدی موفق باشم…چون آدمیزادم و‌ نه فرشته و نه معصوم و نه خدای‌گونه.
منم مثل ِ همه برای داشته‌هام تلاش کردم و زحمت کشیدم و رنج بردم تا جایی‌که دلم می‌خواد بایستم و از حاصل رنج و نتیجه‌ی زحماتم لذت ببرم.
من یه شهروند ِ معمولی‌ام مثل ِ شما، مثل ِ همه! 
از هیچ حقوق ویژه‌ی شهروندی ‌ای هم نه برخوردارم و نه می‌خوام که برخوردار باشم. صدای من هم به همون‌جاهایی می رسه که صدای همه و به گوش همون‌کسانی می رسه که همه می‌تونن حرف‌هاشون رو به‌گوش‌شون برسونن.
من نه چریکم!…نه مصلح ِ اجتماعی ،نه عارف! نه ایثارگر …نه هیچ چیز دیگه ای به جز یه آدم معمولی ِ ساده، یه شهروند ِ دغدغه‌مند که تلاش می کنه اگه خوب و‌ ویژه و خاص نیست، دست ِ کم بد هم نباشه…برای انسان و طبیعت و حیوان و زمین و آسمون بد نباشه و همین !
صادقانه همین!
پس دوستان ، اینکه از یه آدمی مثل همه، مثل خودتون و همه! چیزهایی بخواین که از خودتون برنمی‌آد عجیب نیست؟!اینکه می‌‌گین چرا نمی‌گی واکسن بخرن؟ چرا نمی‌گی‌واکسیناسیون چرا کند انجام می شه ؟ چرا نمی‌گی امتحانات سال‌‌های آخر غیر حضوری برگزار بشه؟ چرا نمی‌گی برق قطع نشه؟ چرا نمی‌گی بیت‌کوین استخراج نشه؟! چرا نمی‌گی اختلاس نشه؟! چرا نمی‌گی به مردم گرسنه و فقیر و شریف رسیدگی بشه و هزاااار تا «چرا نمی‌گی»و «چرا درخواست نمی‌کنی» و چرااااا ی دیگه! دلم می خواد بدونم از چه تصوری راجع به من می‌آد؟! فکر می‌کنین من کی‌ام به جز یه شهروند و یه آدم ِ عادی با توانایی‌ها و تاثیر‌گذاری‌ای مثل ِ همه؟که فقط تلاش می‌کنه بد نباشه و درست رفتار کنه و با هر اظهار نظر احساساتی غیرکارشناسانه اسباب دردسر نشه؟!
روشن باشیم و روشن ببینیم…ما همه مثل و مشابه ِ هم‌ایم در همه چیز…کاش ارث پدر از هم نخوایم بی حکم و حجت و دلیل!طلب‌مون رو همون جا وصول کنیم که ازش طلبکاریم! حق‌مون رو از همونی بخوایم که حق‌مون رو خورده!…فحاشی به هم و ارث ِ پدر‌خواهی از همدیگه بی‌هزینه‌س و دل‌خنک کن!…اما بی‌فایده ست و دل‌شکن و گناه آلوده و از انصاف به دور و خداناپسندانه.
صلاح البته هرچه خود دانید.

Check out the latest gallery of Shabnam Moghadami