.
گوشیم یه یادآوری ِ شیرین و خوشمزه برام داره.میگه شیش سال پیش،سال ِنودوچهار ،همین روز،رامیان بودم.مشغول ِ زندگی در نقش ِ زنی به اسم ِ خورشید،در فیلم سینمایی ِ« زاپاس»،که یکی از خوشخاطرهترین فیلمهاییه که کار کردم.
روز و روزگار بهتر بود اون وقتا،نه که غمی نبود، گرفتاریای نبود، اما مشخصاً این جور دیگه سربهگریبون نبودیم!راحتتر می خندیدیم…دلمون خوشتر بود انگار…
یادش به خیر…
.
در عکس، با ریما جان جانم و الناز ِ عزیزم هستیم در پشت ِ صحنه، در یک خانهی قدیمی ِ باصفا در رامیان.
.
«زاپاس »یک کمدی رمانتیک ِ شیرینه به کارگردانی ِ رفیق جانم برزو نیک نژاد و تهیهکنندگی دوست ِ درجهیک،امیر پروینحسینی. که در زمستان نودوچهار تولید و در تابستان نودوپنج اکران شد.امیرخان جعفری و جواد جان عزتی و احمد جان مهرانفر هم در فیلم خوش درخشیدن مثل همیشه.
.
رامیان ، شهر زیباییست در استان گلستان، نزدیک ِ گرگان،با مردمانی نازنین و مهماننواز.
گذرتون به اونطرفها افتاد، دیدنش رو از دست ندین.
.
عکس رو فکر کنم جواد گرفت ازمون.نور و سایههای روی صورتهامون خیلی قشنگه.دوستش دارم.
.
گمونم «زاپاس» روی «فیلیمو» باشه.دلتون خواست ببینین.
#فیلم_سینمایی_زاپاس
#برزو_نیک_نژاد
#امیر_پروین_حسینی
#ریما_رامین_فر
#النازحبیبی
#امیر_جعفری
#جوادعزتی
#احمد_مهرانفر
#رامیان
#استان_گلستان
@borzouniknejad
@amirjafari4
@amirparvinhosseini
@elnazhabibi67
@ahmadmehranfar
@javadezzati
.
و ما
زمستان دیگرى را سپرى خواهیم کرد…
با عصیان بزرگى که در درونمان است…
و تنها چیزى که گرممان مىدارد،
آتش ِمقدس ِامیدوارىست.
#ناظم_حکمت
#سلف_پورتریت
.
اهل ِ نک و نال نیستم …دردم به دل ِ خودمه و خندهم به ظاهر به راه…کسایی که میشناسنم می دونن.
همیشه گفتم زمونهای نیس که آدم خودشو و غمشو و گرفتاریهاشو هوار ِ سر ِ این و اون کنه…هرکی داره قد ِ خودش واسه خودش…دیگه ظرفیتی واسه جا دادن غصهی دیگرون نیس…اینه که لال ِ لالم اغلب…اتفاقا ً که گاهی به نق و غر زدن خیلیام احتیاج دارما…ولی جلوی دهنمو میگیرم و لال می شم و باز میخندم.
الانم خندهم زیر ِ ماسکه!چشمام از آلودگی ِ هوا و خستگی سرخه…هیچیم نیس…ترافیک کلافهمکرده بود فقط یه کم …غمی نیست …ملالی ندارم…نه مرگ و مرض می فهمم چیه نه راه مریضخونه و درمونگاهو بلدم…قلبمم واسه هیچی مچاله نیس…بهانهی گریهام ندارم!
شمام بشنو و باورت شه!
بالا رفتیم دوغ بود، پایین اومدیم ماست بود قصهی ما راست بود؟
بالا رفتیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود…قصهی پر غصهی ِما دروغ بود!!
#این_شرایط
#احوال_گنگ
.
شد هفت سال بابا…هفت سال ِ آزگاره که رفتی…
دلم برات تنگ شده اما دلم نمیآد بگم جات خالیه! نه واقعا …!توی این دنیای عجیبی که هر روزم داره همه جوره عجیبتر می شه دلم نمیآد بگم جات خالی …اما تو جای منو پیش خودت خالی کن…
کاش از اون بالا از تو بهشت چشمت بهم باشه بابا، مراقبم باشی، ممنونت میشم.
هفت سال شد خوشتیپ…هفت سال ِ آزگار!
شاد و آزاد باشی بابا…همونجور که همیشه دلت می خواست…همون جور باشی.
عکس،سلفی به تاریخ ِ زمستان ۹۳، کمی پیش از مرگ ِ پدرم،که خودش انداخت از سه تاییمون.
#پدر
#سالمرگ
.
این عکس مال ِ پونزده شونزده سال پیش از اینه…اواسط ِ دههی هشتاد. جمعه روزی با مریم رفته بودیم گالریگردی…توی یه نمایشگاه نقاشی گروهی یه دوست ِ عکاسی که حالا هرچی فکر میکنم یادم نمیآد کی بود این عکس رو از من و مرمر گرفت.که دستش درد نکنه واقعا.
هنوز که هنوزه بعد ِ این همه سال،عکس رو که نگاه میکنم دلم ضعف میره برای مریم ِاون روزا و برنامههای گاه و بیگاهی که میذاشت و برای حال ِ خوشِ اون روزهامون…انگار پرت میشم به روزای ِ یه کم بیخیالتر و بیدردتر و آرومتر و شیرینتر…
.
مرمر همیشه همینقدر که الان هست باحوصله و دقیق و
قشنگ و نازنین و خلاق و مدیر و منطقی و باهوش بود…تکیهگاه ِ امن و مهربون… و داشتن ِ یه همچین رفیق ِآدم حسابی ِ نزدیکتر از خواهری همیشه برای من غنیمت بوده و هست.خدا دوستم داره که کنار ِ چنین آدمهایی قرارم میده. من اینو میفهمم و ازش ممنونم.
مریم این شبها توی یه سریال ِ تلویزیونی ِ قشنگ و خوشساخت به نام ِ «برف بی صدا می بارد…» به کارگردانی ِ پوریا آذربایجانی، میدرخشه.به همراه ِ یک عالم بازیگر ِ درجهیک ِ دیگه که از دیدن بازی ِ جذاب ِتکتکشون،میشه کلی کیف کرد.
به مریمجانم و همهی دوستان ِ دیگهم در این مجموعه تلویزیونی خسته نباشید میگم و بهترینها رو براشون آرزو دارم.
.
روزای خوب برای من روزایین که با یاد ِ آدمای خوب شروع میشن…با خاطراتشون…مرمر از اون آدمهاست برای من.
.
#مریم_شیرازی
#خاطرات_خوب
#دوستی
#برف_بی_صدا_می_بارد
@maryam.shiraziii
.
تولدت مبارک خوشتیپ ِ خوش قلب …همیشه همینجور بخندی و دلت هم همینجور بخنده.
روزگارت بهترین و بهترین…
.
برای تو و خویش چشمانی آرزو میکنم
که چراغ ها و نشانه ها را
در ظلماتمان
ببیند
گوشی
که صداها و شناسهها را در بیهوشیمان بشنود
برای تو و خویش روحی
که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم…
.
شعر از مارگوت بیکل با ترجمهی شاملوی عزیز است.
#علیرضا_آرا
#تولد_مبارکی🎈
#صد_سال_زنده_باشی
@alirezaaraa
.
تو معنای ِ مهری…معنای محبت ِ بیدریغ…
خالصترین عشقی که بشود تجسم کرد…
روزت مبارک و عمرت دراز و سایهات مستدام بر سر ِ ما مامان جانم♥️
.
عکس را فاطمهجان رحمانی برداشته از من و مادر ِ زیبایم…در روزی خوش…که مدام لبخندمان به راه بود…در مهر ماه ِ سال ِ دوصفر.
.
#روز_مادر
#روزت_مبارک_مادرم
#مامان
#مادر
@kobijalali27
.
آقای مهرجویی عزیزم!
هیچ دوستندارم تصویر ِغمگین و خشمگینِ این روزهاتون رو اینجا بذارم …دوست ندارم اینجور که این روزا توی فضای مجازی منتشر میشین به خاطر بیارمتون.
تصویر ِ شما برای من،همیشه تا همیشه،همون مرد ِ خوشتیپ ِ خاصه که سال ِ هفتاد توی بینال نقاشی، توی موزه هنرهای معاصر دیدم…با اون شالگردن ِ بلند ِ بافتنی ِ سرمهای…در نزدیک ترین فاصله با تابلویی که داشتین سعی میکردین جزئیاتش رو ببینین…
همون هنرمند ِ بزرگی که با بزرگواری،من ِ جِغِلِه رو که «هامون » ِ شما قلب و جونش رو بیدار کرده بود، تحویل گرفتین …آدم حسابش کردین و دربارهی خرده استعدادکی که داشت باهاش حرف زدین…شما نه فقط ِ آدم ِ تاثیرگذار ِ زندگی ِ من، که آدم ِ مهم و راهبر و الگوی خیلی ها بودین و هستین…شما آدم خیلی مهمی هستین آقا…و من و بسیاری از ما هرگز اهمیت ِ تاثیر ِ شما و آثارتون رو بر خودمون و بر جریان ِ فرهنگی ِ این مملکت فراموش نمیکنیم.
حق دارین عصبانی و دلخور باشین…بایدم باشین…آدم که به حقکشی و سانسور عادت نمیکنه هیچوقت!اما کم نیارین لطفاً…توروخدا مثل ِ همیشه،همونجور مغرور و استوار،بمونین و ادامه بدین…جایی نرین…این خاک و این آسمون مال ِ شماست،حق ِ شماست،عشق ِ شماست،سهم ِ شماست …مباد که فکر قهر و رفتن ومهاجرت و اینا بزنه به سرتون…این انگار یه سیاست ِ نانوشتهست که بیاینکه ظاهرا ً زور واجباری در کار باشه،شرایط رو جوری پیشببرن که اندیشمندان و فرهیختهگان و فرهنگسازان، خودشون رو به تبعیدی خودخواسته بفرستن و به این ترتیب چنتهی فرهنگ و هنر ِ این مرز و بوم، روز به روز خالی و خالیتر بشه…جایی نرین توروخدا …سخته، ولی بمونین.
ما دوستتون داریم آقا…می دونم کافی نیست…ولی گمونم مهمه .
#داریوش_مهرجویی
#با_فرهیختگان_ایران_چه_کردیم
#سینمای_ایران
#نخبه_کشی
.
پس از مدتها دوری از تئاتر و دلتنگی برای دیدن ِنمایش …دلتنگی برای تئاتر ِ شهر و دوستانم در اون مجموعهی دوستداشتنی و خاطره انگیز…دیشب نمایش ِ زیبای
ِ «بانوی محبوب من » به کارگردانی خانم گلاب عزیز رو به تماشا نشستیم و کلی کیف کردیم و دلمون باز شد.
روشن نگه داشتن ِ چراغ ِ تئاتر در این شرایط سخت و عجیبی که درش قرار گرفتیم، همت و غیرت و عشق و امید میخواد…شکر که این گروه درجهیک همهی اینا رو داشتن و دارن و با تکیه بر همینها تونستن یک اثر ِ شیرین و زیبا و پر انرژی رو با تمام دشواریها روی صحنه ببرن.
دستمریزاد و دمتون گرم رفقا…به امید ِ درخشش ِ همیشگیتون برصحنه.
نمایش «بانوی محبوب ِ من» تا جمعهی هفتهی بعد تمدید شده. دیدنش رو از دست ندین.یک حال ِ خوب منتظرتونه.
.
در تمام ِ طول ِ عمرم شاید…یا اقلا در این سی سال ِاخیر پیش نیامده بود که دوسال نرم تئاتر ببینم!…کرونای لعنتی تمام ِ ریتم ِ تمام ِ زندگی رو عوض کرد!
.
وااااقعاً…یه جور ِ عجیبی دلم برای تئاتر تنگ شده بود!
امیدوارم اومیکرون و کوفت و زهرمارهای دیگهی کرونا مهلت ِ رفع دلتنگی بده!
.
#بانوی_محبوب_من
#گلاب_آدینه
#نورا_هاشمی
#جلیل_فرجاد
#نمایش_ببینیم
#تئاتر_شهر
#تئاتر_خوب_ببینیم
#امیر_غفارمنش
#جرج_برنارد_شاو
@golab_adineh
@goharkheirandish
.
چشم به هم می ذاری تمومه…میگذره عین ِ برق و باد…و دریغ از یه ثانیهش که برگرده!
عمر رو میگم،زندگی رو…روزگار رو…
و آدمیزاد ِ بالغ همهی اینارو میدونه و باز اینه!
.
عکس رو یازده سال پیش، در پاییز ِ۸۹،ماهور موساییان برداشت از من.
(چشمهام چه شفافن و چه امیدوار…چه آروم…!)
توی سالن سمندریان ِ ایرانشهر،پیش از اجرامون.
.
بهنام دوست و دوستدار ِ همهی مخلوقات ِ خداست…آدمیزاد و غیر ِ اون نداره…و خدا هم گمونم بهنام رو خیلی دوست داره…خیلیها!
بهنام از اون آدماس که من خیلی دلم میخواست شبیهش بودم…
آزاده و رها…بیتکلف و آرام و مهربونترین…
و نزدیکترین به روح ِ طبیعت ِ خدا…
و چه خوشاقبالم من که یه همچین برادری دارم…
.
تولدت مبارک ِ من جان ِ دل ِ خواهر …خداحفظت کنه برام…یکدونهی دردونه♥️
@behnam_moghaddami
#بهنام_مقدمی
#میلاد_عزیزت_مبارک
.
سلام آقای درمبخش!
اینجا…همین چارقدم اون طرفتر از اینجا که عکس شما رو زدن یه کانکس گذاشتن دارن واکسن کرونا می زنن…واکسن ِ همون مرض عجیبی که شما و خیلی بزرگان دیگه رو ازمون گرفت …
گفتم که در جریان باشین …اینجور شد!
#کرونا
#کامبیز_درم_بخش
#کرونا_خیلی_ها_را_از_ما_گرفت
#واکسن_کرونا
.
بهمن ، فروغ ودستهای یخزدهشان…که نمیدانند به هم میرسد یا نه…
#بی_گناه
#محسن_کیایی
#شبنم_مقدمی
.
#مهران_احمدی
#مصطفی_کیایی
#حسین_جلیلی
#سعیده_دلیریان
#شبکه_نمایش_خانگی
#کارن_فیلم
.
@mehranahmadiofficial
@mostafakiaie
@mohsen_kiaee
@bigonahseries
@hoseinjalili
@saeedehdalirian
🎬.
برنامه New View شهاب حسینی میزبان
فیلم کوتاه ” سیاه سرفه ” در پلتفرم های هاشور و وُدیو
اکران آنلاین فیلم کوتاه ” سیاه سرفه ” به نویسندگی مریم اسمی خانی و رضا توفیق جو و کارگردانی رضا توفیق جو با بازی شبنم مقدمی و کوروش تهامی در دوازدهمین هفته اکران فیلم های منتخب اندیشکده مستقل فرهنگ و هنر به همراه گفتگوی ضبط شده کارگردان فیلم با شهاب حسینی،از روز چهارشنبه هفته جاری در پلتفرم های ودیو و هاشور آغاز می شود.
برنامه اکران های هفتگی آثار کوتاه بصورت مستمر،با حمایت شهاب حسینی هر چهارشنبه با یک فیلم جدید در این پلتفرم ها ادامه خواهد یافت.
علاقه مندان می توانند با مراجعه به سایت های hashure.com و vodio.ir یا tiwall.com با خرید بلیت آثار منتخب اندیشکده را تماشا کنند.
@sevenskiesentertainment
@andishkade.mostaghel
@tofighjooreza
@hashuremostanad
@vodio.ir
@tiwallgram
عوامل فیلم:
مدیر فیلمبرداری :مسعود امینیتیرانی
طراح صحنه : آیدیـــن ظــریف طراح چهرهپرداز: سـودابه خسـروی تدوین : فرنـاز روشنـایـی
صدابردار: احســان شفیــعی صداگذار: احســان افشاریــان
#شهاب_حسینی
#فیلم_کوتاه
.
۰۱/۰۱/۰۱
تاریخ ِ عجیب ِ قرن ِ تازه رو با آرزوی برآورده شدن یکی از مهمترین و بزرگترین خواستههام سپری می کنم :
_ حسد و حسرتها…بُخل و نظرتنگیها…تلخی ها و کینهها و نادانیها …قضاوتهای سطحی و سرسری …همهی دردهای خودآزار و مردم آزار وتمامی عارضههای جانسوز و هر آنچه قلبها را بیمار و بیزار میکنند،مبدل شوند به خیرخواهی و مهربانی و پذیرش و نظربلندی و بزرگواری و معرفت و خوشبینی و هرآنچه شفای دل و باطن و جان است…
این دعا…آرزو،یا اسمش هرچیز که هست خواستهایست برای همهی عمر…برای خودم و همهی انسانها و برای همهجهان…
آمین بگوییم.
نیکی بخواهیم.
مراقب ِ احوال ِ درونمان باشیم.
دل به دست ِهرچه گوهر درونیمان را فاسد میکند نسپاریم.
.
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو بهار…
ناز ِانگشتای ِبارون تو باغم میکنه
میون جنگل ها تاقم میکنه…
.
بهارتون مبارک…نوروزتون خجسته و شاد…
سال و فال و حال ِ تون عاااالی…امیدوارم اولین سال ِ قرن ِ تازه همهمون رو شگفت زده کنه…یعنی انقدرررر که خوب باشه …خوش باشه …
.
دل و جون و ذات و ضمیر و درون و بیرون و ظاهر و باطن به دست بهار سپردن یعنی این!…یعنی این جور که من تو این عکس هستم!
.
طراحی و اجرای ِ شمایل ِ خانوم بهار،کار ِ دوست هنرمندم مریم جان رهنما و عکس از فاطمه جان رحمانی.
.
شعر ،بهارانهای از ا.بامداد ِ عزیز ِ من.
.
#بهار
#بهار_۱۴۰۱
#نوروز۱۴۰۱
#نوروز
#سال_نو
#سال_نو_مبارک
#شبنم_مقدمی
#مریم_رهنما
#فاطمه_رحمانی
#ا-بامداد
#احمد_شاملو
@maryamrahnama__
@falifilm
.
اکنون
دل به دست ِ بهار ندهیم چه کنیم؟
تازگی بیاید ای کاش…کسالت و کهنهگی برود ای کاش …جان و دلمان تازه شود به بوی نوبهار…غبار ِ غم برود حالْ بِهْ شود ای کاش…
.
#بهار
#بهار_جان_ها
.
همهی روزا روز ِ ماست خانوما…(کاش اینجوری بود!)
این یه روز بیشتر روز ِ ماست!(کاش اینجور باشه!)
روزمون مبارک!..روزتون مبارک!
کاش همین یک روز دست ِ کم…فقط همین یک روز حال ِ بهتری برامون باشه…
روزتون به خنده و خوشی …به آرامش.
مبارک ِ دنیا باشین خانومای نازنین.
.
#روز_جهانی_زن_مبارک
#هشتم_مارس_روز_جهانی_زن
#روزمون_مبارک
.
آزرده از هیچ…
آزرده از همه چیز…
زخمهایی بر صورت داشت
که گویی لبخند می زد
ولی در گریبان خود می گریست
و بر لبخند خود می گریست…
.
سرودهی بیژن جلالی.
عکس،فاطمه رحمانی عزیز.تهران.بهاری که گذشت …
بهار ِ هزاروچهارصد ِ عجیب.
صورتآرایی،مریم بانو رهنما.
.
#بیژن_جلالی
#شبنم_مقدمی
#مریم_رهنما
#فاطمه_رحمانی
@maryamrahnama__
@falifilm
.
از این پنجره چه دیدنیها میدیدیم آقاجان…خاطرت هست؟
چه بارانها ،چه برفها…چه آسمان ِ آبی و خاکستری …چه بهار و خزانها…
حالا که ما سالهاست رفتهایم و استخوانمان هم خاک شده…حالا که ارواح ِ گمنام ِ سرگردانی محسوب میشویم که نام و شهرتمان که هیچ،یاد و خاطرهمان هم دیگر به یاد ِ کسی نیست،از این پنجره دیگر چیزی پیدا نیست آقاجان…چیزی به جز غم…جز دلتنگی پیدا نیست…جانم برایتان بگوید آقاجان،صبح و شام ِ مردم ِ این روزگار ِ عجیب و غریب مرگ و خبر ِ مرگ و درد ِ بیدرمان و جنگ و ستیز و بدبختیست آقاجان…گرفتار ِکدام نفریناند اینها نمیدانم!اما،هربار میآیم سری بزنم به عمارت ِمخروبهمان، از پشت ِ همین پنجره، هزار آدم ِ گرفتار ِ سربهگریبان غمگین میبینم که شبیه مایند…شبیه ارواح!..بیا یک روز با من به تماشایشان…مرده و زندهشان توفیر ندارد آقاجان.
خوش به اقبال ما که وقت ِ زندگی، زنده بودیم و سَر که زمین گذاشتیم، تنمان خاک شد و روح مان آزاد…اینها خیلی بیچارهاند آقاجان…
.
متن، بخشی ست از «دلنوشتههای روزهای بی آفتاب»که دیگر امیدی به انتشارشان ندارم.
.
عکس را از خانهی اعیانی ِنیمه خرابی در پامنار ِ تهران برداشتم، در روزی از روزهای زمستان سال دوصفر.
.
تلفیق ِ این نوشته و این عکس از دلگیری ِ امروزم میآید.صبح ِ که خبر ِ مرگ ِ خودخواستهی خانم فکور صبور،بازیگر ِ جوان و زیبا به اخبار ِ بد ِ دیگر ِ این روزها علاوه شد،انگار دلم یکباره سرریز شد.
خدایش بیامرزد.
.
امید به روزهای بهتر…امید به خدا.
#روزهای_سخت_مرگ_آلود
#امید_به_فردایی_بهتر
.
.
این عکس مال ِ پشت صحنهی فیلم ِ «آزمایشگاه»،ساختهی دکتر حمید امجده…مال ِ ده سال پیش،پاییز ِسال ۱۳۹۰.
اولین حسی که بعد از دیدن ِ عکس بهم دست داد این بود که خداروشکر !همهی آدمای ِ توی عکس،زندهان! صحیح و سالم…حالا گیرم ده سال پیرتر!
بعدش دلم تنگ شد…برای روزای کمی بهتر،که کمی راحتتر میشد خندید،کمی راحتتر میشد کنار ِ هم بود،دست ِ کم همدیگه رو به راحتی میشد بغلکرد!
نه که غم نبود،بود! اینقدر نبود! یا بود و ما جوون بودیم و حالیمون نبود!
بعدش دلم گرفت،برای امیدها و آرزوهای بربادرفتهمون…برای باد ِ هوا شدن ِ اون همه هوایی که به سر داشتیم…
بعدش دلم سوخت…برای همهمون، اول از همه برای خودم که سقف ِبلند ِ آرزوهام روزبهروز کوتاه و کوتاهتر شد و گمونم همین روزا مفهومی به اسم «آرزو» کلا فراموشم شه!
بعدشم شروع کردم با استقامت ِ همیشگی!(شما بخونید پررویی!!)به مقابله با همهی حس های بد و نومید کننده که از همه جایِ قلبم داشت میجوشید!
.
از راست، نفیسه ذاکری عزیزم که منشی صحنهی فیلم بود، من ، دکتر حمید امجد، دوست نازنینم ،نویسنده و کارگردان ِفیلم،پشت ِ سرش مهران ملکوتی عزیز، صدابردار درجه یک، افشین هاشمی عزیز ،ساغرعزیزی، نازی خاتمی،باران کوثری،دورتر …رضا کیانیان عزیز، پشت به دوربین،رضا بختیاری نیک.
ردیف ِ پشت،کیوان عزیز ،بوممن ِدرجه یک و مهدی عزیز ،بچهی نازنین ِ تدارکات.که امیدوارم اون علامت وی ِ ویکتوری هنوز همراهش باشه و پیروزترین باشه .(اون صورت ِ نصفه رو هم هرکاری کردم نشناختم!)
عکس رو یادم نیست کی گرفت ازمون.به لطف دوستی همین چند روز ِ پیش به دستم رسید.
.
ما لباس و گریم ِ فیلم روداریم. وگرنه گمونم هیچکی منو با این سر و ظاهر به یاد نمی آره !
.
#حمید_امجد
#افشین_هاشمی
#باران_کوثری
#ساغر_عزیزی
#شبنم_مقدمی
#مهران_ملکوتی
#رضا_کیانیان
#نفیسه_ذاکری
#نازی_خاتمی
#رضا_بختیاری_نیک
#عکس_پشت_صحنه
#سینمای_ایران
#خاطره_بازی
#دیروزها
.
این عکس، تصویر ِ دردناک ِ جنگ است…جنگ و تأثیر ِ دردناکش…
و این شعر ،تصویر ِ غمانگیز و غم زا و غمافزای جنگ است…جنگ و تأثیر ِ غمانگیز و غم زا و غمافزایش…
.
راهزنان…
از آسمان برای كشتن كودكان آمدند
و از میان خیابان ها،
خون كودكان جاری شد
چون خون كودكان
مگر شعر به فریاد ما برسد…
خون كودكان را به چه می توان تشبیه كرد جز خون كودكان؟
.
یادت هست؟
خانه ام یادت هست ؟
با بهار خواب هایش…
كه در آن روشنای ماه ژوئن
دهانت را غرق گل ها می كرد…
یك روز صبح همه اینها به آتش كشیده شد
یك روز صبح حریق ها
از دل خاك زبانه كشید
و مردمان را بلعید
و از آن پس آتش
و از آن پس باروت
و از آن پس خون…
بیایید!
خون را در خیابان ها بنگرید
بیایید و بنگرید
خون را در خیابان ها
بیایید و بنگرید خون را
در خیابان ها…
.
شعر، بخشی از سرودهی پابلو نرودا، شاعر ِاهل شیلیست.که تحت ِ تاثیر جنگ ِاسپانیا و مرگ ِ رفیق ِ شاعرش فدریکو گارسیا لورکا سروده.
عکاس ِ این عکس ،آوالداس ایوانوسکاس،عکاس لیتوانیایی.
.
لعنت بر هرچه جنگ و هرچه جنگافروز!
تصاویر ِ این روزهای اوکراین جگرم را خون میکند.بیچاره مردمان ِ هرکجای جهان! که دود ِ جنگ همیشه و همواره به چشم آن ها رفته و میرود…بیچاره ما، مردمان جهان!
.
#جنگ
#لعنت_به_جنگ
#مردمان_این_جهان_نا_آرام_را_به_حال_خود_بگذارید
#جنگ_اوکراین
.
چقدر امروز ، با دیدن ِ این عکس یادتون کردم آقای نوذری…آقای نوذری ِعزیز و طناز و بینظیر…ستارهی رادیو و دوبله و صحنه و سینما،جاتون خالی و یادتون مانا…
.
این عکس مال ِ ۱۸سال پیشه،مال سال ِ۸۲.
اینجا پشت ِ صحنهی سریال ِِ«باجناقها»ست.به کارگردانی فرهاد آئیش عزیز …عکس رو یادم نیست چه کسی گرفت ازمون،اما به هرحال ممنونم ازش،که باعث شد ۱۸ سال بعد خاطره ی عزیزی برام زنده بشه.
.
در سالهای قحطی ِ هرگونه تفریح و سرگرمی ، در سالهای جنگ،دههی شصت،
جمعه ها برنامه ای از رادیو پخش می شد به نام «صبح جمعه با شما».که بیش از پربینندهترین برنامههای تلویزیون ِ امروز ،مخاطب داشت.نسل ِ من و نسل ِ پیش از من باید به خاطرشون باشه.یکی از ستارههای این برنامه که تیپهای شیرین و دوست داشتنی ای رو اجرا میکرد،منوچهر نوذری نازنین بود.
در جوار ِ رحمت ِ پروردگار باشن.
.
عمر ِ همهی اساتید و پیشکسوتان ِ هنر دراز باد و روان ِ رفتگان روشن.
.
#منوچهر_نوذری
#یاد_ایام_قشنگی_که_گذشت_بخیر
.
زنی که با یک کتاب،
شعر…آهنگ …
یا حتی یک فنجان قهوه …
حالش خوب میشود،هیچ کس در برابر او
پیروز نمیشود…
حتی زندگی
در مقابلش شکست میخورد…
.
#جبران_خليل_جبران
.
. فکر کردن به این که کم مونده به بهار، حالمو خوش میکنه.کاش روزگار بهترشه، غما کمتر شه.
صورتآرایی هنر ِدوست ِ نازنین و هنرمندم #مریم_رهنما ی عزیز و عکس از فاطمه رحمانی عزیزم(استودیو فالیفیلم).
.
چارقد، پارچه ی شال ِ کمر زنان ِ زیبای کورد.که فقط دوردوز شده و همین.
#بهار
#آینده
#بهار_آینده
#شبنم_مقدمی