Narges Mohammadi Instagram – چهار سال پیش این ارکیده زیبا رو امیرکربلایی عزیز برامون خریده بود اون سال تعداد زیادی گل ارکیده هدیه آورده بودن همه گل ها خراب شد و منم چون می دونستم که دیگه غیرممکن هست که گل بدن همه گل ها رو ریختم دور …فقط ساقه همین یک گل رو نگه داشتم … چهار سال تمام هر کاری تونستم کردم که گٌل بده ،هر روز بهش رسیدم … همه چیز درباره اش خوندم …به دستور العمل ها عمل کردم گل نمیداد که نمی داد که نمی داد … پسر خالم گفت تنبیهش کن یعنی بهش شوک بده منم سه روز گذاشتمش تو کمد تاریک تا گل بده …دلم براش مثل سیر و سرکه می جوشید ، البته فرقی هم نکرد چون این کار هم جواب نداد … و هر کسی می آمد خونمون و ارکیده می آورد می خواستم طرف رو بُکشم … خلاصه بعد چهار سال ، آب دادن ، رسیدگی بیهوده از نظر خودم البته … فقط فکر می کردم وقتم رو تلف می کنم … یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم غنچه زده و انگار خدا دنیا رو به من داد براش اسم گذاشتم ارکیده خانم یعنی یک خانم به انتهای اسمش اضافه کردم … چون این خانم خیلی ناز داشت و من نازش رو خریدم … داشتم فکر می کردم این ماجرا چقدر مثل تمام چیز هایی است که در دنیا آرزوی رسیدن بهش رو داریم ، برای خواسته خودمون تلاش می کنیم ، تلاش می کنیم گاهی دست می کشیم‌و هیچ به اون آرزو یا خواسته نمی رسیم ، گاهی هم تلاش می کنیم و خسته نمی شیم و نتیجه زحمت ها و تلاش هامون رو می گیریم …یاداین شعر هم افتادم که ( اندکی صبر سحر نزدیک است ) و باز یاد نکته ایی دیگری افتادم که محبت کردن حتما جواب می‌ده … حتی اگر دیر ، حتی اگر زمان ببره و دور اتفاق بیفته ولی شما حتما مثل گل گل دادن این ارکیده خانم ما روزی انعکاس زیبایی محبت و تلاشتون رو خواهید دید زندگیتون زیبا مثل گل های ارکیده خانم لج باز ما که من با عشق و رسیدگی بالاخره گل هاش رو دیدم …