▪️محمدعلی شاه قاجار:
«رعیت را چه به سرکشی؟ رعیت را چه به استنطاق صاحبقران؟ رعیت را چه به فریاد حقطلبی؟ رعیت غلط میکند ما را نخواهد! رعیت گوسفند و ما شبانیم! سایهی ماست که آرامش میدهد، نعمت ارزانی میدارد و دفع بلا میکند! ماییم که آبرو میدهیم، ماییم که مالک ایرانیم! آخرالزمان است! شاه شاهان را محکوم میکنند به دروغگویی. سایهی خدا را محکوم میکنند به فساد، به استبداد، به عیاشی؛ مصلحین فریاد قانون میزنند، مشق مردم سالاری میکنند! خدا لعنت کند یوسفخان مستشارالدولهی بیشرف را که قانون قانون میکرد در این مملکت همایونی! خون جواب آزادیست! رعیت غلط میکند اعتراض کند، غلط میکند دیوان مظالم بخواهد، غلط میکند مشروطه بخواهد! ما رعیت سربهزیر میخواهیم، ما رعیت بلهقربانگو میخواهیم. ما رعیت کر و کور میخواهیم. اینجا ممالک محروسهی ایران است و ما هم قبلهی عالمیم و پرچمدار عدالت و پاکی! هر کس نمیخواهد بسمالله، از این مملکت برود.»
▪️اینجا اردوگاه و محل اقامت خانوادهها و فرزندان جنگجویان داعش در سوریه است. یک خبرنگار عرب به داخل اردوگاه رفته تا با فرزندان داعش گفتوگو کند. پاسخهای وحشتناک و مکالمات نگرانکنندهی فرزندان داعش با این خانم نتیجهی ایدولوژی دگماندیش، واپسگرا، و برداشتی متعصبانه از دین است، نگاهی که انسان را تا جایگاه یک حیوان پایین میآورد تا با حمله به یک زن، آن هم به نام دین و شریعت، به وظیفهی دینی خود عمل نماید!
تداوم همین نگاه غیرانسانی و نسخهی داخلی آن سطل ماست بر سر زنان و نوامیس ایرانزمین میزند و اگر فرصتش را بیابد، از انجام این نسخهی کودکان داعش کوتاهی نخواهد کرد .
سحام نیوز/sahamnewsorg
📌 کشور سرشار از میرسلیمها است که با لجبازی و ظلم بر مسیر اشتباه پافشاری میکنند.
▪️محمدحسین روانبخش
این جملهی “مصطفی میرسلیم” که «پژوی ۲۰۶ فرقی با لندکروزر ندارد» مثل سیلی در گوش مردم خورده است.
چهطور آدمی که مدعی تخصص در صنعت خودرو است، عضو هیات مدیرهی شرکتهای متعدد است و در مجلس جزو سیاستگذاران اصلی این صنعت است، اینقدر راحت میتواند بدیهیات را انکار کند؟ بدتر اینکه، این فرد با این سطح از درک، در تمام این چهل و چند سال جزو مقامات اصلی کشور در همهی زمینهها بوده؛ وزیر ارشاد شده، عضو مجمع تشخیص مصلحت است، میخواسته نخستوزیر و رئیسجمهور هم بشود!
واقعا چه مشکلی در عرصهی مدیریت کشور وجود دارد که در این چهل سال، این آدم مسئولیتهای متعدد داشته و دارد و به جای درمان خویش، فقط درد مردم را اضافه کرده است؟
پاسخ ساده است: میرسلیم تنها نیست و صحنهی مدیریت کشور سرشار از میرسلیمهایی است که همگی بدیهیات را انکار میکنند و همزمان ادعای فهم و کمال و بزرگی هم دارند.
کسی که تحریم را نعمت میداند از جنس میرسلیم نیست؟ کسی که احمدینژاد را منجی مردم معرفی میکرد و انتخاب او را به ولیعصر (عج) نسبت میداد در سطح میرسلیم نبود؟ کسی که نامهی احمقانهی او را به بوش الهام میدانست چهطور؟
کسی که تورم بیسابقه را انکار میکند و دم از قطار پیشرفت میزند، کسی که آمار را مخفی میکند، کسی که حتی دارو را برای مردم نایاب میکند و همزمان، از خدمت به مردم میگوید؛ کسی که خواستهی عامهی مردم را حرف بیگانه میداند، آنها دست کمی از میرسلیم دارند؟ کسی که اعتراض به رانتخواری را گدابازی میداند چهطور؟ کسی که برای مذاکره میرود و به جایش، بیانیه میخواند و سرنوشت میلیونها نفر را به تباهی میکشد، کسی که با لجبازی، واقعیت زندگی مردم را ندیده میگیرد و بر مسیر اشتباه پافشاری میکند، کسی که در امور مختلف ظلم و اجبار را به مردم تحمیل میکند و خیال میکند برای آنها بهشت ساخته، اینها میرسلیم نیستند؟
میرسلیم یکی در میان این همه میرسلیمهای کوچک و بزرگ است. باید میرسلیم باشی تا کنار این همه میرسلیم دوام بیاوری و حذف نشوی!
▪️حسین ثنایینژاد
روزی یکی از خوانندگان کانال من نوشته بود که اگر این همه به نظام انتقاد دارم، چرا از آن حقوق میگیرم!
به او گفتم این نظام است که از ما مردم حقوق میگیرد و متاسفانه کارش را هم درست انجام نمیدهد! نظام مالک مملکت نیست! خادم کشور باید باشد.
این سرزمین با همه متعلقات آن، رسما ملک مشاع تمام مردم ایران است و کسی نمیتواند خود را مالک مطلق آن بداند.
امروز دیدم معاون رئیسجمهور گفته: “با مروجان بیحجابی که با امکانات نظام به جایگاه هنری رسیدهاند برخورد دیگری میشود.”
آقای معاون! چیزی به نام امکانات نظام نداریم! هرچه امکانات هست از آنِ مردم است و نظام فقط یک پیمانکار است برای اجرای خواستهی مالک رسمی و اصلی این امکانات، یعنی ملت ایران. این پیمانکار اگر کارش را درست انجام ندهد، همان امکاناتی را هم که استفاده میکند نامشروع است.
این خیلی مهم است که شما کارگزاران نظام خودتان را و نظام را مالک این کشور نپندارید. زیرا وقتی چنین حق مالکیتی در ذهن شما هست خیال برمیداردتان که ملت هم رعیت شما هستند و بعد همین رفتارها از شما سر میزند که میبینیم.
شما فقط مجری قانونی هستید که مردم باید وضع کنند و نه بیشتر. بنابراین، حق ندارید تعیین کنید ورای قانون با چه کسی چه برخوردی انجام شود.
▪️مهدی خرمدل
این عکسها را در آرشیو کتابخانهی مجلس یافتم؛ محمدعلی شاه و وزرایش در باغ شاه پس از به توپ بستن مجلس.
او همین جا گفت: «ملت غلط میکند ما را نخواهد.رعیت را چه به سرکشی، رعیت را چه به استنطاق صاحبقران،رعیت را چه به فریاد حقطلبی! رعیت غلط میکند ما را نخواهد!رعیت گوسفند و ما شبانیم! سایهی ماست که آرامش میدهد، نعمت ارزانی میدارد و دفع بلا میکند! ماییم که آبرو میدهیم، ماییم که مالک ایرانیم! خون جواب آزادیست! رعیت غلط میکند اعتراض کند، غلط میکند دیوان مظالم بخواهد، غلط میکند مشروطه بخواهد، رعیت غلط میکند ما را که زینت کشوریم محکوم کند! به خدای احد و واحد قسم، دستور دادهایم به قزاقها هر که نافرمانی کرد امانش ندهند، هر که فریاد مشروطهخواهی سر داد پوستش را کنده، کاه پُر کنند! ما رعیت سربهزیر میخواهیم، ما رعیت بلهقربانگو میخواهیم، ما رعیت کر و کور میخواهیم.»
چند ماه بعد، ملت پایین کشیدش و طفلش مجلس را افتتاح کرد!
▪️محسن حسام مظاهری
سربازی اجباری نیز مانند حجاب اجباری، سیاستی شکستخورده و جامعهستیز است و محصول حکمرانی ارادهگرایی است که میخواهد جامعه را به میل خود «بسازد» و مهندسی کند.
معلوم نیست چهقدر دیگر باید هزینههای گزاف و جبرانناپذیری از جنس مرگ نیروی انسانی جوان بر جامعه تحمیل شود تا حاکمیت خطا بودن سیاست سربازی اجباری را بپذیرد و آن را اصلاح کند؟
بهجای سوگواری و مرثیهسرایی بر خون این جوانان مظلوم وطن، باید اصلاح قانون نظام وظیفه و تغییر مدل سربازی اجباری همگاانی به سربازی داوطلبانهی حرفهای را از حاکمیت مطالبه کرد تا این چرخهی خونبار متوقف شود.
🖤🖤🖤
☘️سیزدهبهدر بر همهی ایرانیان گرامی و دلاور در سراسر گیتی شاد و خجسته و نویدبخش خرمی، تندرستی، و آزادی و آگاهی باد.
بادا که نگهداری از محیط زیست و احترام به طبیعت و جانداران دغدغهی ملی و رفتاری همگانی باشد.
تصویرها از ‘علی میری’
▪️ورق بزنید
☘️سیزدهبهدر بر همهی ایرانیان گرامی و دلاور در سراسر گیتی شاد و خجسته و نویدبخش خرمی، تندرستی، و آزادی و آگاهی باد.
بادا که نگهداری از محیط زیست و احترام به طبیعت و جانداران دغدغهی ملی و رفتاری همگانی باشد.
تصویرها از ‘علی میری’
▪️ورق بزنید
▪️ورق بزنید.
▪️امیر مازیار
حکومت افراد دیگری را اعدام کرد، کسانی که “مخالفان شروری” تلقی میکرد که لازم بود به “شدیدترین مجازات” برسند یعنی گرفتن جان. حکومت “جان” عدهای را به شکل رسمی گرفت. تصویر این افراد را همه میبینند، اعترافاتشان را، بعد تصویر خانوادهها، بعد محل زندگی و کار، بعد فیلمها و عکسهای دیگری از زندگی آنها، از شادیها ،رقصها و خاطرهها… و مردم هر چه نگاه میکنند، چیزی جز زندگی عادی نمیبینند چیزی جز “چهره”ی خودشان را نمیبینند. چیزی جز چهرهی جوانان خودشان را نمیبینند. آدمهایی معمولی بدون پیوستگی به فرقهها و سازمانها، حتی بدون سوابق سیاسی و کیفری.
خانوادههایی مثل همهی خانوادهها که دنبال دخل و خرج و زندگی عادی هستند با عقاید معمول خانوادههای ایرانی، با همان شکل عزادارایهای مذهبی که حتی برای مویه بر جان عزیزشان که بهنام دین گرفته شده نام خدا و حسین و زینب را میبرند، نذری میدهند، به سر بریدهی حسینبنعلی قسم میخورند، سینه میزنند.
حالا بعد از چند دهه، این “چهره”ی مخالفان نظام است، مخالفانی که باید اعدام شوند یا مخالفانی که در خیابانها کشته میشوند. چهرهای که مردم در آن خودشان را کاملا باز میشناسند.
آنچه بعد از آبان ۹۸ به شکل گسترده اتفاق افتاده این است که “چهره”ی کشتهشدگان دیگر بدون هیچ فاصلهای، چهرهی همین مردم معمولی است. حتی دیگر چهرهی روشنفکر و سیاسی و اهل فلان مرام و …هم نه، چهرهی همین مردم.
▪️”ایران برای همهی ایرانیان” را از تاریخ میهنمان آموختهایم.
بیانیهی گروهی از کنشگران سیاسی و مدنی را در لینک زیر بخوانید:
https://telegra.ph/NAI-04-05
▪️ الآن، ایران دستخوش حاکمیتی شده که ترکیبی از ایدئولوژیکاندیشی با نادانی و ناپاکی است.
📌ورق بزنید و گفتههای مصطفی ملکیان را بشنوید.
▪️ الآن، ایران دستخوش حاکمیتی شده که ترکیبی از ایدئولوژیکاندیشی با نادانی و ناپاکی است.
📌ورق بزنید و گفتههای مصطفی ملکیان را بشنوید.
▪️ الآن، ایران دستخوش حاکمیتی شده که ترکیبی از ایدئولوژیکاندیشی با نادانی و ناپاکی است.
📌ورق بزنید و گفتههای مصطفی ملکیان را بشنوید.
▪️ورق بزنید و نوشتهی ‘محسن رنانی’، کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه اصفهان را بخوانید.
▪️ورق بزنید و نوشتهی ‘محسن رنانی’، کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه اصفهان را بخوانید.
برگهای خشکیده بر من مَبار
من دِهیارِ سالهای تشنهام،
سالهای تَف
من ریگ را به کویر امانت دادهام
از برزخ باز گشتهام من
و هر صبح تا به شب،
کابوسِ جنینهای چرک و آتش دیدهام!
مرا ایران میخوانند
زادهی درد و فتح
نیمی رنج و نیمی غرور
بر من و بر تبارِ من
از امیدهای دستار به سر،
از قافلههای نیکبختی
قصه و افسانه مَپاش…
از یک قُماش نیستیم ما
از یک جام آب برنداشتهایم
ذاتِ تو عدم ماست
شامِ تو رحِمِ ماست
اینسان بیهوده،
بر قهرِ ما
تهدید مَشاش!
فریبرز عربنیا
5/18/23