به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
نوشتن از خویشتن، گریزناک ترین نوع نگارش است!
به کدام سر مجالِ بروز بدهم؟
به کدامین خویشم رجوع کنم و بپرسم کیستی تو؟
اگر از دوست زیاد می نویسم زیرا که اهمیت ژرفی معاشرینم بر من دارند…( البته که برای خیلی ها اینطور هست)
دوستی دور و قدیمی چند روز پیش با صفاتی که از من در پانزده سالگی توصیف کرد من رو دعوت به روشن بینی عجیبی کرد ( مهمترین اشاره اش به مقدار شور و ذوق و ساده اندیشی بود که اون دوران داشتم )
چطور این قدر دوور شده بودم از خودم؟!( از نظر خودم)🙃
و نا گفته هم نماند که من دو سال است که سخت مشغول آنم که بهتر شوم و اتفاقا که در این راه متوجه شده بودم بزرگ ترین دستاورد احیای کودک ی است که همواره در من است و درست این است که از آن کودک مراقبت کنم
ما یک بار نا خواسته تا نوجوانی، احوالات، شرایط،محدودیت هایی را باور می کنیم، بار بعدی
به قولی بعد از یک بار مردن از دوباره متولد میشیم
گاهی از دل یک رنجِ طولانی… گاهی به دیدن رویا یا کابوسی…
تسلی بخش ترین لحظات من زمانی است که می نویسم، هر چند نا پیدا گاهی، هر چند کلماتم به زنجیر هم خوش بیاییند یا نه!
این عمل برای من ی چون من فرا تر از رو به روی آیینه نشستن است!
گاهی می شنوم که یاغی خطاب می شوم، باور کنید که هیچ ستایشی بیش از این نیست که مرا به وجد آورد ☺️
مهر ۱۴۰۲
گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
دیوانه توئی که عقل از من جوئی
September 2023
random pictures
گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
دیوانه توئی که عقل از من جوئی
September 2023
random pictures
گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
دیوانه توئی که عقل از من جوئی
September 2023
random pictures
گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
دیوانه توئی که عقل از من جوئی
September 2023
random pictures
گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
دیوانه توئی که عقل از من جوئی
September 2023
random pictures
گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
دیوانه توئی که عقل از من جوئی
September 2023
random pictures
گفتی که تو دیوانه و مجنون خوئی
دیوانه توئی که عقل از من جوئی
September 2023
random pictures
About last night with my lovely boy
@miladkhodaei_13 👦🏻
23 September 2023
🎥 @navid_hsn
🧨 @oscarandthewolf
تمرین و تکرار
تمرین و تکرار
تمرین و تکرار
July
@fibo.magazine
ای ز نظر گشته نهان ای همه را جان و جهان
بار دگر رقص کنان بیدل و دستار بیا
1 October 2023
“İlk ballet performansım” available on YouTube ☺️😇💁♀️
Link bio♟️🚦📽️