Home Actress Shabnam Moghadami HD Instagram Photos and Wallpapers March 2024 Shabnam Moghadami Instagram - . قابل پیش‌بینی نبود نه؟! قابل حدس هم نبود حتی؟! من ِ غیرکارشناس...مای ِ شهروند عادی می‌فهمیدیم چی پیش رومونه...کارشناس ها یعنی نمی‌فهمیدن؟!! الهی قربون مسئولین مون برم که این قدرررررفکر دل ما بودن! نگران بودن نکنه اگه محدودیت ایجاد کنن برای سفر و آمد و شد و... در ایام عید، ما دل‌مون بگیره ! غصه بخوریم ! اذیت شیم!خب اونام که نمی تونن ناراحتی ما رو ببینن!! فداشون بشم فقط حواس‌شون به محدودیت های درآمد زا بود که حتماااااا اعمال بشه...چون خب اونا خیلی به سلامتی و دل ِ ما که مربوط نبود، به جیب ما و جیب عزیزان مربوط می‌شد! الهی قربون خودمون هم برم ها!...همگام با مسئولین، قشنگ...کامل تعطیلات ِ غیرکرونایی و معمولی و باحال و ردیفی رو گذروندیم بی اینکه یک لحظه فکر کنیم امتداد ِ این خوش‌گذرونی ِ نصفه نیمه‌ی با هول و هراس یه فاجعه‌ی تمام عیار در حال شکل گیریه! این عدد رقما که هر روز می نویسن و اعلام می شه، ماییم!...ما تو بیمارستان...تو آرامستان ( همون قبرستان!)...مایی که نه خودمون برای جون و عمر و سلامتی و زندگی و فردای خودمون و خانواده‌مون ارزش قائلیم...نه هیچ کس دیگه! *به خودمون رحم کنیم...این بار فاجعه هولناک تر از تصوریه که داریم...این جور که بوش می‌آد ، با این روندی که شاهدش هستیم، واکسن به این زودی‌ها به ما نمی‌رسه...مراقبت رو باید دو چندان کنیم. * به مقدسات همه‌مون قسم، می دونم وضعیت اقتصادی جوری نیست که بشه کار نکرد!...از قضا که شغل من هم از اون مشاغلیه که تعطیلی نداره( یا لااقل تا حالا نداشته!) تازه ما ماسک هم نمی تونیم بزنیم !...اما تا جای ممکن ...اونقدر که می‌شه رعایت کنیم بلکه جون به در بردیم!...دیگه توکل به خدا... #کرونا

Shabnam Moghadami Instagram – . قابل پیش‌بینی نبود نه؟! قابل حدس هم نبود حتی؟! من ِ غیرکارشناس…مای ِ شهروند عادی می‌فهمیدیم چی پیش رومونه…کارشناس ها یعنی نمی‌فهمیدن؟!! الهی قربون مسئولین مون برم که این قدرررررفکر دل ما بودن! نگران بودن نکنه اگه محدودیت ایجاد کنن برای سفر و آمد و شد و… در ایام عید، ما دل‌مون بگیره ! غصه بخوریم ! اذیت شیم!خب اونام که نمی تونن ناراحتی ما رو ببینن!! فداشون بشم فقط حواس‌شون به محدودیت های درآمد زا بود که حتماااااا اعمال بشه…چون خب اونا خیلی به سلامتی و دل ِ ما که مربوط نبود، به جیب ما و جیب عزیزان مربوط می‌شد! الهی قربون خودمون هم برم ها!…همگام با مسئولین، قشنگ…کامل تعطیلات ِ غیرکرونایی و معمولی و باحال و ردیفی رو گذروندیم بی اینکه یک لحظه فکر کنیم امتداد ِ این خوش‌گذرونی ِ نصفه نیمه‌ی با هول و هراس یه فاجعه‌ی تمام عیار در حال شکل گیریه! این عدد رقما که هر روز می نویسن و اعلام می شه، ماییم!…ما تو بیمارستان…تو آرامستان ( همون قبرستان!)…مایی که نه خودمون برای جون و عمر و سلامتی و زندگی و فردای خودمون و خانواده‌مون ارزش قائلیم…نه هیچ کس دیگه! *به خودمون رحم کنیم…این بار فاجعه هولناک تر از تصوریه که داریم…این جور که بوش می‌آد ، با این روندی که شاهدش هستیم، واکسن به این زودی‌ها به ما نمی‌رسه…مراقبت رو باید دو چندان کنیم. * به مقدسات همه‌مون قسم، می دونم وضعیت اقتصادی جوری نیست که بشه کار نکرد!…از قضا که شغل من هم از اون مشاغلیه که تعطیلی نداره( یا لااقل تا حالا نداشته!) تازه ما ماسک هم نمی تونیم بزنیم !…اما تا جای ممکن …اونقدر که می‌شه رعایت کنیم بلکه جون به در بردیم!…دیگه توکل به خدا… #کرونا

Shabnam Moghadami Instagram - . قابل پیش‌بینی نبود نه؟! قابل حدس هم نبود حتی؟! من ِ غیرکارشناس...مای ِ شهروند عادی می‌فهمیدیم چی پیش رومونه...کارشناس ها یعنی نمی‌فهمیدن؟!! الهی قربون مسئولین مون برم که این قدرررررفکر دل ما بودن! نگران بودن نکنه اگه محدودیت ایجاد کنن برای سفر و آمد و شد و... در ایام عید، ما دل‌مون بگیره ! غصه بخوریم ! اذیت شیم!خب اونام که نمی تونن ناراحتی ما رو ببینن!! فداشون بشم فقط حواس‌شون به محدودیت های درآمد زا بود که حتماااااا اعمال بشه...چون خب اونا خیلی به سلامتی و دل ِ ما که مربوط نبود، به جیب ما و جیب عزیزان مربوط می‌شد! الهی قربون خودمون هم برم ها!...همگام با مسئولین، قشنگ...کامل تعطیلات ِ غیرکرونایی و معمولی و باحال و ردیفی رو گذروندیم بی اینکه یک لحظه فکر کنیم امتداد ِ این خوش‌گذرونی ِ نصفه نیمه‌ی با هول و هراس یه فاجعه‌ی تمام عیار در حال شکل گیریه! این عدد رقما که هر روز می نویسن و اعلام می شه، ماییم!...ما تو بیمارستان...تو آرامستان ( همون قبرستان!)...مایی که نه خودمون برای جون و عمر و سلامتی و زندگی و فردای خودمون و خانواده‌مون ارزش قائلیم...نه هیچ کس دیگه! *به خودمون رحم کنیم...این بار فاجعه هولناک تر از تصوریه که داریم...این جور که بوش می‌آد ، با این روندی که شاهدش هستیم، واکسن به این زودی‌ها به ما نمی‌رسه...مراقبت رو باید دو چندان کنیم. * به مقدسات همه‌مون قسم، می دونم وضعیت اقتصادی جوری نیست که بشه کار نکرد!...از قضا که شغل من هم از اون مشاغلیه که تعطیلی نداره( یا لااقل تا حالا نداشته!) تازه ما ماسک هم نمی تونیم بزنیم !...اما تا جای ممکن ...اونقدر که می‌شه رعایت کنیم بلکه جون به در بردیم!...دیگه توکل به خدا... #کرونا

Shabnam Moghadami Instagram – .
قابل پیش‌بینی نبود نه؟! قابل حدس هم نبود حتی؟!
من ِ غیرکارشناس…مای ِ شهروند عادی می‌فهمیدیم چی پیش رومونه…کارشناس ها یعنی نمی‌فهمیدن؟!!
الهی قربون مسئولین مون برم که این قدرررررفکر دل ما بودن! نگران بودن نکنه اگه محدودیت ایجاد کنن برای سفر و آمد و شد و… در ایام عید، ما دل‌مون بگیره ! غصه بخوریم ! اذیت شیم!خب اونام که نمی تونن ناراحتی ما رو ببینن!!
فداشون بشم فقط حواس‌شون به محدودیت های درآمد زا بود که حتماااااا اعمال بشه…چون خب اونا خیلی به سلامتی و دل ِ ما که مربوط نبود، به جیب ما و جیب عزیزان مربوط می‌شد!
الهی قربون خودمون هم برم ها!…همگام با مسئولین، قشنگ…کامل تعطیلات ِ غیرکرونایی و معمولی و باحال و ردیفی رو گذروندیم بی اینکه یک لحظه فکر کنیم امتداد ِ این خوش‌گذرونی ِ نصفه نیمه‌ی با هول و هراس یه فاجعه‌ی تمام عیار در حال شکل گیریه!
این عدد رقما که هر روز می نویسن و اعلام می شه، ماییم!…ما تو بیمارستان…تو آرامستان ( همون قبرستان!)…مایی که نه خودمون برای جون و عمر و سلامتی و زندگی و فردای خودمون و خانواده‌مون ارزش قائلیم…نه هیچ کس دیگه!

*به خودمون رحم کنیم…این بار فاجعه هولناک تر از تصوریه که داریم…این جور که بوش می‌آد ، با این روندی که شاهدش هستیم، واکسن به این زودی‌ها به ما نمی‌رسه…مراقبت رو باید دو چندان کنیم.

* به مقدسات همه‌مون قسم، می دونم وضعیت اقتصادی جوری نیست که بشه کار نکرد!…از قضا که شغل من هم از اون مشاغلیه که تعطیلی نداره( یا لااقل تا حالا نداشته!) تازه ما ماسک هم نمی تونیم بزنیم !…اما تا جای ممکن …اونقدر که می‌شه رعایت کنیم بلکه جون به در بردیم!…دیگه توکل به خدا…
#کرونا | Posted on 07/Apr/2021 20:37:14

Shabnam Moghadami Instagram – .
قابل پیش‌بینی نبود نه؟! قابل حدس هم نبود حتی؟!
من ِ غیرکارشناس…مای ِ شهروند عادی می‌فهمیدیم چی پیش رومونه…کارشناس ها یعنی نمی‌فهمیدن؟!!
الهی قربون مسئولین مون برم که این قدرررررفکر دل ما بودن! نگران بودن نکنه اگه محدودیت ایجاد کنن برای سفر و آمد و شد و… در ایام عید، ما دل‌مون بگیره ! غصه بخوریم ! اذیت شیم!خب اونام که نمی تونن ناراحتی ما رو ببینن!! 
فداشون بشم فقط حواس‌شون به محدودیت های درآمد زا بود که حتماااااا اعمال بشه…چون خب اونا خیلی به سلامتی و دل ِ ما که مربوط نبود، به جیب ما و جیب عزیزان مربوط می‌شد!
الهی قربون خودمون هم برم ها!…همگام با مسئولین، قشنگ…کامل تعطیلات ِ غیرکرونایی و معمولی و باحال و ردیفی رو گذروندیم بی اینکه یک لحظه فکر کنیم امتداد ِ این خوش‌گذرونی ِ نصفه نیمه‌ی با هول و هراس یه فاجعه‌ی تمام عیار در حال شکل گیریه!
این عدد رقما که هر روز می نویسن و اعلام می شه، ماییم!…ما تو بیمارستان…تو آرامستان ( همون قبرستان!)…مایی که نه خودمون برای جون و عمر و سلامتی و زندگی و فردای خودمون و خانواده‌مون ارزش قائلیم…نه هیچ کس دیگه!

*به خودمون رحم کنیم…این بار فاجعه هولناک تر از تصوریه که داریم…این جور که بوش می‌آد ، با این روندی که شاهدش هستیم، واکسن به این زودی‌ها به ما نمی‌رسه…مراقبت رو باید دو چندان کنیم.

* به مقدسات همه‌مون قسم، می دونم وضعیت اقتصادی جوری نیست که بشه کار نکرد!…از قضا که شغل من هم از اون مشاغلیه که تعطیلی نداره( یا لااقل تا حالا نداشته!) تازه ما ماسک هم نمی تونیم بزنیم !…اما تا جای ممکن …اونقدر که می‌شه رعایت کنیم بلکه جون به در بردیم!…دیگه توکل به خدا…
#کرونا
Shabnam Moghadami Instagram – .
بیگم آغا خبر برده بود برای آقاجانم که چه نشستی دخترت را آن خیر ندیده برداشته برده عکاسخانه ماشالله خان ، به تقلید ِ فرنگی جماعت داده سربرهنه از او فوتوغراف برداشته اند. دیگ ِ غیرت ِ آقاجانم جوشیده من را احضار کردند محضر مبارک شان. خدا به سرشاهد است هزار بار آرزو کردم کاش شما می بودید میرزا رضا جان ،شرح ِ ماوقع ْ می دادید بلکه آقاجانم آرام بگیرند.از من انکار که تصدق تان آقاجان مگر همچو چیزی می شود؟ از آقا جانم اوقات تلخی و شماتت که شده ای امربر ِ آن فُکُلی ِ فرنگی مآب ؟القصه آقاجانم با من قهر کردند و‌ من غصه ی عالم به دلم بود.تا دیروز که بعد ِ یک ماه و اندی ماشالله خان بالاخره عکس ِ مذکور را هفت لا پیچیده در کاغذ و کرباس ،فرستادند حجره ی آقاجانم.
غروب،اذان می گفتند که آقاجانم با مرسوله ی ماشالله خان وارد شدند به اندرونی. حالا من دل توی دلم نبود.قلبم مثل گنجشک  می زد.
جواب ِ سلامم را که بلند بالا و به خوشرویی دادند و جواب سلام بیگم آغا را که ندادند، اوضاع دستم آمد.
چشمم که تر شد آقاجانم سَرَم را بوسیدند و عکس را توی بغلم گذاشتند.
چه عکسی شده میرزا رضا الحمدلله. می ارزید به این همه جگر خونی و تشویش. حالا از روزگار جوانی مان یک شمایلی هست که فردای پیری یادمان بیاورد پیش تر چه هیئت و هیبتی داشته ایم.
باقی عُمْرکُم طَویل و عَدوکُم ذلیل میرزا رضا جان.
دست به دعای شمایم تا انشاالله از فرنگستان برگردید.
از آقاجانم به دل نگیرید. ایشان به قِسم ِ مردان قدیم زن جماعت را حرم نشین و آفتاب مهتاب ندیده می خواهند. چه می دانند ما چه سوداها به سر داریم برای فرداها؟
میرزا رضا زود زود کاغذ بدهید. دل از حلق مان در می آید تا کاغذتان دیر می شود.
به انتظارم تا این فراق کی به سرآید.
باقی بقایتان.
.
عکس ، من و‌ علی رضا آرا هستیم در رخت قاجاری.چندسال پیش از این همین جور دلی در عکاسخانه ی مسعودیه انداختیمش. و آنچه نوشتم قصه ای بود برای این تصویر.

Check out the latest gallery of Shabnam Moghadami