Home Actress Ziba Karamali HD Photos and Wallpapers January 2025 Ziba Karamali Instagram - انگار دریا هم می دونسته که این دفعه برای دیدنش خیلی اشتیاق داشتم. واسه همین هر روز داره زیباتر از قبل میشه!! انقدر زیبا که دلم نمیاد اونچه که دارم می بینم و حس می کنم رو با شما سهیم نشم. . پ.ن: عکس بدون ادیته! این دقیقا ثبت اون لحظه هاییه که دلت می خواد به ابدیت پیوند بخوره! . پ.ن دوم: عکسای دریام زیاد شده :-) اما فکر کنم این زیبایی استحقاقشو داره :-) . #عکس_بدون_ادیت #پرشکوه #بی_انتها #زیبا #اما_بازم_محزون

Ziba Karamali Instagram – انگار دریا هم می دونسته که این دفعه برای دیدنش خیلی اشتیاق داشتم. واسه همین هر روز داره زیباتر از قبل میشه!! انقدر زیبا که دلم نمیاد اونچه که دارم می بینم و حس می کنم رو با شما سهیم نشم. . پ.ن: عکس بدون ادیته! این دقیقا ثبت اون لحظه هاییه که دلت می خواد به ابدیت پیوند بخوره! . پ.ن دوم: عکسای دریام زیاد شده :-) اما فکر کنم این زیبایی استحقاقشو داره :-) . #عکس_بدون_ادیت #پرشکوه #بی_انتها #زیبا #اما_بازم_محزون

Ziba Karamali Instagram - انگار دریا هم می دونسته که این دفعه برای دیدنش خیلی اشتیاق داشتم. واسه همین هر روز داره زیباتر از قبل میشه!! انقدر زیبا که دلم نمیاد اونچه که دارم می بینم و حس می کنم رو با شما سهیم نشم. . پ.ن: عکس بدون ادیته! این دقیقا ثبت اون لحظه هاییه که دلت می خواد به ابدیت پیوند بخوره! . پ.ن دوم: عکسای دریام زیاد شده :-) اما فکر کنم این زیبایی استحقاقشو داره :-) . #عکس_بدون_ادیت #پرشکوه #بی_انتها #زیبا #اما_بازم_محزون

Ziba Karamali Instagram – انگار دریا هم می دونسته که این دفعه برای دیدنش خیلی اشتیاق داشتم. واسه همین هر روز داره زیباتر از قبل میشه!!
انقدر زیبا که دلم نمیاد اونچه که دارم می بینم و حس می کنم رو با شما سهیم نشم. .
پ.ن: عکس بدون ادیته! این دقیقا ثبت اون لحظه هاییه که دلت می خواد به ابدیت پیوند بخوره!
.
پ.ن دوم: عکسای دریام زیاد شده 🙂 اما فکر کنم این زیبایی استحقاقشو داره 🙂 .
#عکس_بدون_ادیت #پرشکوه #بی_انتها #زیبا #اما_بازم_محزون | Posted on 18/Sep/2016 17:18:08

Ziba Karamali Instagram – . #the_double_life_of_veronique
Ziba Karamali Instagram – چقدر دوست داشتم میشد همین الان و همین امشب راه بیفتم و برم تا برسم به همین نقطه و لحظه ای که این عکسو گرفتم. دقیقا همزمان با طلوع آفتاب اینجا بایستم و نگاه کنم و باز غرق بشم توی دور ترین نقطه ی نورانی. غرق بشم، محو بشم و دیگه هرگز برنگردم… دورترین نقطه ی نگاهم، منطقه ی روشنیه… اما به جز اون نقطه، تمام اطرافش تاریکه. تاریک و حتی شاید خوفناک. اون نقطه… دورترین نقطه ی نورانی… نقطه ی رهاییه. رهایی از خودت! رهایی از هر چیزی که گلوتو گرفته، فشار میده و نه میذاره بغضت بشکنه و نه حتی با این بغض لعنتی خفت می کنه!  دنیات آرومه. 
هیچ مشکلی نیست.
زندگیت بر وفق مراده! 
همه چیز و همه کس خوبن اما تو خوب نیستی… چون چیزی هست که فقط تو می فهمی و همه ی این خوب نبودن هات، ناشی از همین فهمیدن لعنتیه… همین تنهایی فهمیدن… تنهای تنها فهمیدن… .
و 
تنهای تنها هم آغوش دریا شدن…
بیا دریا! بیا منو در آغوش موج هات بگیر و با خودت ببر. ببرم به اون نقطه و دگ هرگز برنگرد… بوسه بزن بر گلوی فشرده و سرکوب شده ام…
.
.
پ.ن: چقدر بده که الان نمیشه جایی ک دلت می خواد باشی…

Check out the latest gallery of Ziba Karamali