Home Actress Ziba Karamali HD Photos and Wallpapers January 2025 Ziba Karamali Instagram - من می خواهم بعد از این زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم. می خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم. بیشتر مردم زندگی نمی کنند، فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دوردست برسند ولی در گرماگرم رفتن، آنقدر نفسشان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان به خودشان می افتد و می بینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمی کند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. . #بابا_لنگ_دراز . 📷@mehdizandpoor

Ziba Karamali Instagram – من می خواهم بعد از این زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم. می خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم. بیشتر مردم زندگی نمی کنند، فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دوردست برسند ولی در گرماگرم رفتن، آنقدر نفسشان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان به خودشان می افتد و می بینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمی کند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. . #بابا_لنگ_دراز . 📷@mehdizandpoor

Ziba Karamali Instagram - من می خواهم بعد از این زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم. می خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم. بیشتر مردم زندگی نمی کنند، فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دوردست برسند ولی در گرماگرم رفتن، آنقدر نفسشان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان به خودشان می افتد و می بینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمی کند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. . #بابا_لنگ_دراز . 📷@mehdizandpoor

Ziba Karamali Instagram – من می خواهم بعد از این زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم. می خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم. بیشتر مردم زندگی نمی کنند، فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دوردست برسند ولی در گرماگرم رفتن، آنقدر نفسشان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان به خودشان می افتد و می بینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمی کند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. .
#بابا_لنگ_دراز
.
📷@mehdizandpoor | Posted on 29/Oct/2016 10:56:31

Ziba Karamali Instagram – .
یکی بود یکی نبود. یه عدد نخود تو باغ نشسته بود😁
این بنده هستم که با خنده‌ای زورکی، شما رو به لبخند دعوت میکنم و آفتاب هم قصد درآوردن چشمای منو داره😅😁
Ziba Karamali Instagram – چه کنم که توان از من می گریزد
وقتی که نام کوچک او را
در حضور من به زبان می آورند. 
از کنار هیزمی خاکستر شده
از گذرگاهی جنگلی می گذرم
 بادی نرم و نابهنگام می وزد
سبکسرانه با بویی از پاییز 
و قلب من 
خبرهایی از دوردست ها می شنود
خبرهای بد!
او زنده است 
و نفس میکشد
اما غمی به دل ندارد… #آنا_آخماتووا

Check out the latest gallery of Ziba Karamali