. دنیا رو مثل ِ تو دیدن،هنر ِ بزرگیه. میدونی که همیشه تلاشم رو کردم مث ِ تو باشم. با بودنت پشتم به کوه گرمه…اینکه آدم بدونه همیشه یه تکیهگاه ِامن داره خیلی دلچسبه.تو اون تکیهگاهی…همیشه بودی. بمونی برام رفیق،برادر…جان ِ جانان. تولدت مبارک ِ من. بهنام مقدمی♥️ . #برادر #بهنام_مقدمی #خواهر_برادری @behnam_moghaddami
. شهریور ماه ۱۳۸۲.پشت ِ صحنهی سالن ِ چهارسو تئاتر شهر. پیش از شروع ِ اجرای ِ نمایش«۷۷/۶/۳۱»،به کارگردانی علیرضا نادری،که یکی از نمایشهای خاص و دیدنی ِ دههی ۸۰ بود. در عکس،آقایان،فرهاد اصلانی،مهرداد ضیایی،محسن تنابنده و ایرج سنجری دیده میشوند. و بهجز این دوستان،ژاله جان صامتی و افسانه جان ماهیان و نسیم جان ادبی و سیامک خان صفری هم در این نمایش بازی میکردند. یاد ِآن روزگار هم به خیر…که جهان ِ ما و جهان ِ پیرامون ما آرامتر وآسانتر و بیغصهتر بود…. . عکاس ِ این عکس را هیچ به خاطر ندارم.شاید یکی از دخترهای گروه.اینجور که به نظر میرسد،آقایان تصمیم داشتهاند عکسی مردانه برای خود بردارند،من(مثل همیشه!) نگذاشتهام!. . توضیح: ما لباس و گریم ِ اجرا را داریم. . @mohsen.tanabandeh @aslooni @jalehsameti51 @irajsanjari29 #علیرضا_نادری #مهرداد_ضیایی #محسن_تنابنده #ژاله_صامتی #افسانه_ماهیان #سیامک_صفری #ایرج_سنجری #نسیم_ادبی
. به وقت ِدیدار با جناب ِسایهی عزیزم…که چه دیر میسر شد. در یک روز ِ زمستانی که آسمان سخت دلش گرفته بود…و من هم. اینجا،باغ محتشم،رشت ِعزیز…گیلان ِجان. . نکته: دربارهی هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) کتابی دوجلدی،در اوایل دههی ۹۰ به چاپ رسید،با نام «پیر ِ پرنیاناندیش»،که گفتگوی شاعر است با آقای میلاد عظیمی.تورق ِکتاب خالی از لطف نیست و به شناخت ِافکار و اندیشههای سایه کمک میکند. ما،به عنوان یک ایرانی،ایشان را و دیگر بزرگان علم و فرهنگ و ادب را کم میشناسیم (اگر بسیار کم نباشد!)و این یک واقعیت ِ تلخ است…بیایید قبول کنیم. توضیح: سردیس ِجناب ابتهاج،ساختهی هنرمند ِ گرامی هادی ضیاالدینیست. #هوشنگ_ابتهاج #ه_ا_سایه #ه_الف_سایه #رشت_گردی #گیلانگردی #مفاخر_ایران #مفاخر_معاصر_خود_را_بشناسيم #شاعران_معاصر #هادی_ضیاالدینی .
. به وقت ِدیدار با جناب ِسایهی عزیزم…که چه دیر میسر شد. در یک روز ِ زمستانی که آسمان سخت دلش گرفته بود…و من هم. اینجا،باغ محتشم،رشت ِعزیز…گیلان ِجان. . نکته: دربارهی هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) کتابی دوجلدی،در اوایل دههی ۹۰ به چاپ رسید،با نام «پیر ِ پرنیاناندیش»،که گفتگوی شاعر است با آقای میلاد عظیمی.تورق ِکتاب خالی از لطف نیست و به شناخت ِافکار و اندیشههای سایه کمک میکند. ما،به عنوان یک ایرانی،ایشان را و دیگر بزرگان علم و فرهنگ و ادب را کم میشناسیم (اگر بسیار کم نباشد!)و این یک واقعیت ِ تلخ است…بیایید قبول کنیم. توضیح: سردیس ِجناب ابتهاج،ساختهی هنرمند ِ گرامی هادی ضیاالدینیست. #هوشنگ_ابتهاج #ه_ا_سایه #ه_الف_سایه #رشت_گردی #گیلانگردی #مفاخر_ایران #مفاخر_معاصر_خود_را_بشناسيم #شاعران_معاصر #هادی_ضیاالدینی .
. به وقت ِدیدار با جناب ِسایهی عزیزم…که چه دیر میسر شد. در یک روز ِ زمستانی که آسمان سخت دلش گرفته بود…و من هم. اینجا،باغ محتشم،رشت ِعزیز…گیلان ِجان. . نکته: دربارهی هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) کتابی دوجلدی،در اوایل دههی ۹۰ به چاپ رسید،با نام «پیر ِ پرنیاناندیش»،که گفتگوی شاعر است با آقای میلاد عظیمی.تورق ِکتاب خالی از لطف نیست و به شناخت ِافکار و اندیشههای سایه کمک میکند. ما،به عنوان یک ایرانی،ایشان را و دیگر بزرگان علم و فرهنگ و ادب را کم میشناسیم (اگر بسیار کم نباشد!)و این یک واقعیت ِ تلخ است…بیایید قبول کنیم. توضیح: سردیس ِجناب ابتهاج،ساختهی هنرمند ِ گرامی هادی ضیاالدینیست. #هوشنگ_ابتهاج #ه_ا_سایه #ه_الف_سایه #رشت_گردی #گیلانگردی #مفاخر_ایران #مفاخر_معاصر_خود_را_بشناسيم #شاعران_معاصر #هادی_ضیاالدینی .
. به وقت ِدیدار با جناب ِسایهی عزیزم…که چه دیر میسر شد. در یک روز ِ زمستانی که آسمان سخت دلش گرفته بود…و من هم. اینجا،باغ محتشم،رشت ِعزیز…گیلان ِجان. . نکته: دربارهی هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) کتابی دوجلدی،در اوایل دههی ۹۰ به چاپ رسید،با نام «پیر ِ پرنیاناندیش»،که گفتگوی شاعر است با آقای میلاد عظیمی.تورق ِکتاب خالی از لطف نیست و به شناخت ِافکار و اندیشههای سایه کمک میکند. ما،به عنوان یک ایرانی،ایشان را و دیگر بزرگان علم و فرهنگ و ادب را کم میشناسیم (اگر بسیار کم نباشد!)و این یک واقعیت ِ تلخ است…بیایید قبول کنیم. توضیح: سردیس ِجناب ابتهاج،ساختهی هنرمند ِ گرامی هادی ضیاالدینیست. #هوشنگ_ابتهاج #ه_ا_سایه #ه_الف_سایه #رشت_گردی #گیلانگردی #مفاخر_ایران #مفاخر_معاصر_خود_را_بشناسيم #شاعران_معاصر #هادی_ضیاالدینی .
. کوتاه زمانی،کَندن از لحظهی اکنون و گم شدن در دیروز و سبز و آبی و آینهاش… . به یاد ِ احمد شاملو که در توصیفی زیبا در سرودهای به نام ِ«امیرزادهی کاشیها»تکرار ِ آبی ِ ایرانی را مفهومی ناگاه و عاشقانه از وطن خوانده است. . اینجا،عمارت ِصدراعظم(منسوب به میرزا آقاخان نوری).تهران.عودلاجان. همین روزهای بهار ِ صفرچهار. . #عودلاجان #بافت_تاریخی_تهران #تهران_گردی #امیر_زاده_ی_کاشی_ها #احمد_شاملو
. سکوت چیست؟ چیست؟ای یگانهترین یار؟ سکوت چیست بهجز حرفهای ناگفته؟ من از گفتن میمانم اما زبان گنجشکان زبان زندگی…جملههای جاری جشن طبیعتاست… زبان گنجشکان یعنی ،بهار، برگ، بهار… زبان گنجشکان یعنی،نسیم، عطر، نسیم… زبان گنجشکان در کارخانه میمیرد… . شعر،تکّهایست از «ایمان بیاوریم به آغاز ِ فصلِ سرد»سرودهی #فروغ_فرخزاد عکس،لحظهای از دنیای این روزهای من است،در جنگلهای اطراف لاهیجان.که علیرضا آرا برداشته،همین روزهای ابتدایی ِبهمنماه ِ سال ِ صفرسه.
. روزت مبارك بابا…امیدوارم در آسمانها خیلی خوشحال باشی…روی زمین که همچین خبری نیست…امیدوارم کنار ِ فرشته ها خیلی خوش بگذره،اینجا بین ِ آدما که همچین خبرایی نیست… . از من به شماها نصیحت،از باباهاتون خیلی عکس بگیرین.حتی اگه گفتن الان حوصله ندارم،الان که ریشمو نزدم! الان لباسم خوب نیست! الان ولم کن بچه! شماها ول نکنین! . این از اون عکساییه که وقتی میگرفتم بابام همین حرفارو زد…و چند روز بعدشم رفت به آسمون. . #روز_پدر_مبارک
. زیر ِ سایهی مهر و لطف و حفاظت ِ پروردگار باشی مامان … تا همیشهی خدا… روزت مبارک. و صد البته که هر روز،روز ِهمهی مادرهای خوبه.🌺🌼🌺 . #مادرم #روز_مادر @kobijalali27
. نگاه کن! چه جانی دارد آدمیزاد!…چه جانی…شگفتا! گاهی درد بغلش میکند،بیماری لِهَش میکند،مرگ صدایش میزند…گاه در دیوانگی ِ جهان و آدمهاش غرق میشود…دلش شرحهشرحهی اندوه میشود،گاهی غصهی همه دنیا…همهی آدمهای دنیا بر دوشش سنگینی میکند…خستگی جان و تن میکُشدش…حسرت ِ خوشیهای ساده دلش را میخورَد،روزگار ِ سیاه برایش غیرقابل تحمل میشود و… باز ادامه میدهد… باز ادامه میدهد… کار میکند،کااااار میکند…میخندد و معاشرت میکند ،گریه می کند و حرص میخورد و جان میکَنَد و ادامه میدهد… خودش را از خودش قایم میکند و ادامه میدهد! نگاه کن! چه جانی دارد آدمیزاد…شگفتا! . #چه_جانی_داریم
. . خواندن ِکتاب،همیشه خوب است… خواندن ِ کتاب ِ خوب،خیلی خوب است… و خواندن ِکتاب ِخوبی که نوشتهی دوست ِ خوبت باشد،خیلی خیلی خوب است. و صد البته داشتن ِ دوستی که هنرمند و نویسنده و فرهیخته و خواهر و مهربان است تا همیشه دل ِ آدم را روشن میکند. گلاره جانم،خوش میدرخشی،درخششت مانا. . عکسها،به وقت ِ خواندن ِ تکّهای از داستان ِ «خیال است دیگر» نوشتهی گلاره عباسی ،در نشر ِ چشمه،در حضور ِ استاد مصطفی مستور. که سروش منوچهری ِعزیز برداشته از ما. به تاریخ ِ دهم اسفند ماه ِ یکهزار و چهارصدوسه.جمعه. دلتان خواست آلبوم کوچک را ورق بزنید. . #نشر_چشمه #گلاره_عباسی #نوولا_ایرانی #رمان_ایرانی #مصطفی_مستور #زنان_نویسنده #شبنم_مقدمی #کتاب_خوانی #کتاب_بخوانیم @gelarehabbasi @mostafa.mastoor.fans @cheshmehpublication @soroushmn_
. . خواندن ِکتاب،همیشه خوب است… خواندن ِ کتاب ِ خوب،خیلی خوب است… و خواندن ِکتاب ِخوبی که نوشتهی دوست ِ خوبت باشد،خیلی خیلی خوب است. و صد البته داشتن ِ دوستی که هنرمند و نویسنده و فرهیخته و خواهر و مهربان است تا همیشه دل ِ آدم را روشن میکند. گلاره جانم،خوش میدرخشی،درخششت مانا. . عکسها،به وقت ِ خواندن ِ تکّهای از داستان ِ «خیال است دیگر» نوشتهی گلاره عباسی ،در نشر ِ چشمه،در حضور ِ استاد مصطفی مستور. که سروش منوچهری ِعزیز برداشته از ما. به تاریخ ِ دهم اسفند ماه ِ یکهزار و چهارصدوسه.جمعه. دلتان خواست آلبوم کوچک را ورق بزنید. . #نشر_چشمه #گلاره_عباسی #نوولا_ایرانی #رمان_ایرانی #مصطفی_مستور #زنان_نویسنده #شبنم_مقدمی #کتاب_خوانی #کتاب_بخوانیم @gelarehabbasi @mostafa.mastoor.fans @cheshmehpublication @soroushmn_
. . خواندن ِکتاب،همیشه خوب است… خواندن ِ کتاب ِ خوب،خیلی خوب است… و خواندن ِکتاب ِخوبی که نوشتهی دوست ِ خوبت باشد،خیلی خیلی خوب است. و صد البته داشتن ِ دوستی که هنرمند و نویسنده و فرهیخته و خواهر و مهربان است تا همیشه دل ِ آدم را روشن میکند. گلاره جانم،خوش میدرخشی،درخششت مانا. . عکسها،به وقت ِ خواندن ِ تکّهای از داستان ِ «خیال است دیگر» نوشتهی گلاره عباسی ،در نشر ِ چشمه،در حضور ِ استاد مصطفی مستور. که سروش منوچهری ِعزیز برداشته از ما. به تاریخ ِ دهم اسفند ماه ِ یکهزار و چهارصدوسه.جمعه. دلتان خواست آلبوم کوچک را ورق بزنید. . #نشر_چشمه #گلاره_عباسی #نوولا_ایرانی #رمان_ایرانی #مصطفی_مستور #زنان_نویسنده #شبنم_مقدمی #کتاب_خوانی #کتاب_بخوانیم @gelarehabbasi @mostafa.mastoor.fans @cheshmehpublication @soroushmn_
. . خواندن ِکتاب،همیشه خوب است… خواندن ِ کتاب ِ خوب،خیلی خوب است… و خواندن ِکتاب ِخوبی که نوشتهی دوست ِ خوبت باشد،خیلی خیلی خوب است. و صد البته داشتن ِ دوستی که هنرمند و نویسنده و فرهیخته و خواهر و مهربان است تا همیشه دل ِ آدم را روشن میکند. گلاره جانم،خوش میدرخشی،درخششت مانا. . عکسها،به وقت ِ خواندن ِ تکّهای از داستان ِ «خیال است دیگر» نوشتهی گلاره عباسی ،در نشر ِ چشمه،در حضور ِ استاد مصطفی مستور. که سروش منوچهری ِعزیز برداشته از ما. به تاریخ ِ دهم اسفند ماه ِ یکهزار و چهارصدوسه.جمعه. دلتان خواست آلبوم کوچک را ورق بزنید. . #نشر_چشمه #گلاره_عباسی #نوولا_ایرانی #رمان_ایرانی #مصطفی_مستور #زنان_نویسنده #شبنم_مقدمی #کتاب_خوانی #کتاب_بخوانیم @gelarehabbasi @mostafa.mastoor.fans @cheshmehpublication @soroushmn_
. . خواندن ِکتاب،همیشه خوب است… خواندن ِ کتاب ِ خوب،خیلی خوب است… و خواندن ِکتاب ِخوبی که نوشتهی دوست ِ خوبت باشد،خیلی خیلی خوب است. و صد البته داشتن ِ دوستی که هنرمند و نویسنده و فرهیخته و خواهر و مهربان است تا همیشه دل ِ آدم را روشن میکند. گلاره جانم،خوش میدرخشی،درخششت مانا. . عکسها،به وقت ِ خواندن ِ تکّهای از داستان ِ «خیال است دیگر» نوشتهی گلاره عباسی ،در نشر ِ چشمه،در حضور ِ استاد مصطفی مستور. که سروش منوچهری ِعزیز برداشته از ما. به تاریخ ِ دهم اسفند ماه ِ یکهزار و چهارصدوسه.جمعه. دلتان خواست آلبوم کوچک را ورق بزنید. . #نشر_چشمه #گلاره_عباسی #نوولا_ایرانی #رمان_ایرانی #مصطفی_مستور #زنان_نویسنده #شبنم_مقدمی #کتاب_خوانی #کتاب_بخوانیم @gelarehabbasi @mostafa.mastoor.fans @cheshmehpublication @soroushmn_
. . خواندن ِکتاب،همیشه خوب است… خواندن ِ کتاب ِ خوب،خیلی خوب است… و خواندن ِکتاب ِخوبی که نوشتهی دوست ِ خوبت باشد،خیلی خیلی خوب است. و صد البته داشتن ِ دوستی که هنرمند و نویسنده و فرهیخته و خواهر و مهربان است تا همیشه دل ِ آدم را روشن میکند. گلاره جانم،خوش میدرخشی،درخششت مانا. . عکسها،به وقت ِ خواندن ِ تکّهای از داستان ِ «خیال است دیگر» نوشتهی گلاره عباسی ،در نشر ِ چشمه،در حضور ِ استاد مصطفی مستور. که سروش منوچهری ِعزیز برداشته از ما. به تاریخ ِ دهم اسفند ماه ِ یکهزار و چهارصدوسه.جمعه. دلتان خواست آلبوم کوچک را ورق بزنید. . #نشر_چشمه #گلاره_عباسی #نوولا_ایرانی #رمان_ایرانی #مصطفی_مستور #زنان_نویسنده #شبنم_مقدمی #کتاب_خوانی #کتاب_بخوانیم @gelarehabbasi @mostafa.mastoor.fans @cheshmehpublication @soroushmn_
. روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم كرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت روزی كه كمترین سرود،بوسه است و هر انسان برای هر انسان،برادری ست روزی كه دیگر درهای خانه شان را نمی بندند… قفل افسانه ایست و قلب،برای زندگی بس است روزی كه معنای هر سخن دوست داشتن است تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی روزی كه آهنگ هر حرف، زندگی ست تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم روزی كه هر حرف ترانه ایست تا كمترین سرود بوسه باشد روزی كه تو بیایی، برای همیشه بیایی و مهربانی با زیبایی یكسان شود روزی كه ما دوباره برای كبوترهایمان دانه بریزیم … و من آنروز را انتظار می كشم حتی روزی كه دیگر …نباشم . سپاسگزار ِ همهی شما دوستان ِ عزیز و مهربانم هستم برای اینهمه لطف که به من دارید،که من را و زادروز ِ من را میان ِ این همه گرفتاری و مشغله به یاد دارید و به تبریک و مهر دلم را مینوازید و یادم میکنید. قدردان ِ همگی ِ شما هستم. و امیدوارم شایستهی مهربانیهاتان باشم. مهرتان مانا،سایهی لطفتان مستدام. کوچک ِ شما،شبنم مقدمی/فروردین ۱۴۰۴. . شعر،سرودهی ا.بامداد(احمد شاملو)ست و عکس را سارا عبداللهی عزیز برداشتهاند که پانیذ فریوسفی عزیزم برایم فرستادند. . #احمد_شاملو #ا_بامداد #شبنم_مقدمی @s_abdollahi109 📸
. کاش این قاعده بشکند که هر سال ِ نکویی از بهارش پیدا باشد! کاش سال ِ پیش ِ رو بهْ از بهارش باشد…روز،نو گردد و نوروز نورانی… کاش روزگار بهْ گردد از این که هست… کاش آرامش ِ رفته بازگردد به دلهامان…برکت ِرفته بازگردد به سفرههامان…لبخند ِ رفته بازآید به لبهامان…جانِ خستهمان آرام و قرار یابد. این بهار و این سال،هر بهار و هرسال، الهی بیملال و غصه…پر خِیر و پُر برکت …توأم با صلح…صلح و آرامش… روزگار به روشنی…بهار،مُدام. . عکس را بهار ِ سال ِ پیش در ترکمنصحرا برداشتم. . #بهار #نوروز #نوروز۱۴۰۴
. بوی ِاین گُلا،دستِخاطرهمو میگیره میبَرَدَم به خیلی سالْ پیشترا…به بچگیام… مثلا یه سالی اوایل دههی ۶۰، که امتحانای ثلث ِ دوم زودتر از تهِ تهِ اسفند تموم شده بوده و تعطیلات دو سه روز بیشتر شده باشه،یه روز ِ آفتابی ِ خنک ِ دَم ِبهار،من بهدو از مدرسه اومده باشم خونه،مامان مشغول تتمهکارای خونهتکونی و چیدنْواچیدن ِخونه بوده باشه و بوی یه غذای خوشمزهی مامانپَز،مثلا بوی پلو قرمه سبزی با سالاد شیرازیِ کنارش،یا دمپختک مثلا،پیچیده باشه تو خونه…و من به دلخوشی ِ پونزه بیس روز مدرسه نرفتن و بازی و مهمونی و خوشمزه خوری قند تو دلم آب شده باشه… مثلا تا رفته باشم دست و رومو بشورم و یه چرخی تو خونه بزنم، بابامم رسیده باشه و مامان اون غذا خوشمزههه رو بکشه بذاره رو میز و من یه عالمه ازش بخورم و بیفکر و خیال امتحان و مدرسه و چیچی،برم چرت ِ بعدازظهرو بغلْدست ِ بابام بزنم تا برنامه کودک شروع شه…برنامه مخصوص ِعید و کارتونایی که اون وقتا اگه هزاربارم نشونشون میدادن ما باز یه جوری نگاهشون میکردیم انگار دفه اوله! صدایِ مامان توی گوشم بپیچه که با ویگن میخونه شکوفه میرقصد از باد ِ بهاری… شده سرتاسر ِ دشت سبز و گلناری… شکوفههای بیقرار روز ِ آفتابی… و این ترانه درست،حال و احوال من باشه… بوی این گلا که حالا میدونم اسمش سینرهست و اون موقعها نمیدونستم منو میبره به روزایی که قَدّم به دیدن ِ تلخیا و سختیای روزگار نمیرسید… . #بهار #بهاریه
. مُرَوج ِ الَکیخوشی نیستم.هیچوقت نبودم . آره میدونم!…نه ارزونی شده و گرونی رفته،نه اضطراب و نگرانی ِ فردا و چهکنم چهکنم ِ امروزمون کم شده نه دلار ارزون شده، نه میشه چشم روی فقر ِ فراگیر بست،نه کم و کسری ِ برق و گاز حل و فصل شده نه هیچی!…همه این گرفتاریا و مشکلات رو هر لحظه،همهمون داریم مرور میکنیم به ناچار… اینکه دلم میخواد برای برف ذوق کنم هم از بیغمی و الکیخوشی نیست …تلاش برای سفیدنماییم نیست. بیاین قبول کنیم بالاخره شهر ِ سفید،بهتر از شهر ِ سیاهه…تهرون ِ پاک بهتر از تهرون ِآلودهس که نمیشه توش یه نفس ِ راحت کشید…مردمی که به هوای برف یه لبخندی به لبشون میاد دلنشینتر از مردم ِ عبوس ِ بیلبخندن… برف رو…سپیدی و خُنَکیِ برف رو از چشمها به دل و روحتون دعوت کنین مث ِمن…دلتون سبک میشه و احوالتون کمی بهتر…شده باشه حتی چند لحظه! این دلخوشیهای ساده رو نگیریم از خودمون به دلایلی که کاریش نمیتونیم کنیم و کاریم براش نمیتونیم بکنیم. نه ! اینجور نیست که هر کس به بهانههای ساده سعی کرد خودش رو و دلش رو زنده نگه داره،یعنی بویی از مشکلات نبرده و گرفتاریهای امروز و فردای خودش و مردم رو جدی نمیگیره! نه! اینجور نیست. . #برف #برف_نو_سلام #دلخوشی_های_کوچک #دلخوشی_های_ساده #ما_باید_زنده_بمانیم #ما_باید_زندگی_کنیم
. هنوز خورشید درستحسابی ننشسته بود پشت ِکوه های مغرب،مِه داشت خودشو جمع و جور میکرد از روی تالاب ِکوچیک ِوسط ِ جنگل، که بره بچسبه به ابرای آسمون،پرندهها هم پُر سروصدا پر میزدن سمت ِ لونههاشون،داشتم کیف ِاینهمه زیبایی رو میبردم که یههو صدای نخراشیدهی اَرّه برقیا از دور،سکوت ِ و آرامش ِغروب ِجنگل رو تیکه پاره کردن…محلیا میگفتن کار ِهرشَبه.دارن قاچاقی درخت میبُرن و میبَرَن…سیرمونیام ندارن!انقدر میبُرن و میبَرن که جنگل تموم شه! . این که نوشتم تکّهای از یه داستان نیست! واقعیت ِ تلخیه که شاهدش بودم…که شاهدش هستیم!مدت هاست! مثل ِ همیشه با خودم فکر کردم چطور ممکنه؟!چطور ممکنه آدما ندونن با امروز و فرداشون چه میکنن؟!ندونن چه ظلمی میکنن به خودشون و فرزندانشون؟چطور میشه به هیچ چیز فکر نکرد؟ چطور میشه اینطور به هیچ اصولی پایبند نبود؟ کی تموم میشه این همه سودجویی؟ وقتی همهی جنگل رو خوردن و تموم شد؟ و اینکه آیا هیچ راهی برای کنترل ِ این شرایط وجود نداره؟! . اینجا،گیلان.اطراف ِ لاهیجان،دوم روز ِ بهمنماه ِ ۱۴۰۳. عکس از نگاه ِ من. #جنگل_خواری #قطع_درختان #به_خودمان_رحم_کنیم #به_طبیعت_احترام_بگذاریم
. میدونین،راستش اون چیزی که اون شب،شبی که در تالار وحدت به تماشای کنسرت ِ ارکستر ِ دیالوگ نشستم،من رو حسابی سرخوش و دلخوش می کرد،فقط شنیدن ِ قطعات ِ زیبای کلاسیک نبود،که البته اونم خودش دنیاییه. چیزی که به من احساس ِسربلندی و امیدواریِ بسیار میداد،دیدن ِ دختران ِجوان و پرشور و بانوانِ هنرمندی بود که در اکستر حضور داشتن و با اجرای حرفهای و دیدنی و شنیدنیشون،من و همهی حاضران در سالن رو به جهان ِ ناب ِموسیقی ِ ناب دعوت میکردن. و صد البته،تماشای ِرهبری باشکوه ارکستر،که توسط ِ خانم پانیذ فریوسفی انجام میشد. با این همه محدودیت که در حوزهی موسیقی برای بانوان وجود داره،به عنوان زنی فعال در این حوزه،باید خیلی عاشق ِ ایران و مردم ِ ایران باشی که بمونی و گوشِت رو روی وسوسهی مهاجرت و تسلیم ببندی.بمونی و کار کنی،بیاموزی و آموزش بدی و موثر باشی…مشکلات رو به جون بخری و باز،فعال و مثبت باشی… میدونین،اونایی که فقط حرف میزنن،شعار میدن،ادعا میکنن و هیچ کاری نمیکنن خب به نظرم کار مهمی نمی کنن!قدم مثبت رو اونایی برمیدارن که بیادعا و در سکوت با عملشون،با تخصصشون حرف و خواستهشون رو به کرسی مینشونن…که هزار درود به شرفشون. به شخصه،به عنوان ِ زنی شهروند ِ ایران زمین،سپاسگزار ِ خانم فریوسفی و تمام ِ بانوانی هستم که با همهی سختیها و محدودیتها،چراغ ِ موسیقی ِبانوان رو روشن نگه میدارن. بیتردید امکان ِ اقامت در هرجای ِ دیگهی این دنیای بزرگ،که زندگی برای زنی اهل موسیقی،کم دردسرتر هم باشه،برای بسیاری از خانمهای موسیقیدان و نوازنده و خواننده،فراهمه…اگه موندن یعنی دلشون با ما و با ایران و با هنر موسیقی ِایرانه.(حالا نه که اونایی که انتخابشون موندن نبوده رو دوستنداریم یا اونا ما رو دوست ندارن! عزت ِ آنها هم زیاد.منظورم الان چیز ِ دیگهس) امیدوارم در پناه خدا از بلایا محفوظ باشن و پرتلاش و پرامید به این مسیر ادامه بدن. . سپاسگزارم از موسسهی فرهنگی و هنری دیالوگ،برای تشکیل و ساماندهی این ارکستر و برگزاری ِ این کنسرت. . و یک نکته،این پست رو دست به دست ومنتشر کنین.فعالیتهای مثبت فرهنگی،باید دیده و تشویق بشن.باید ازشون قدردانی بشه.این کمترین حقشونه. #موسیقی_بانوان #پانیذ_فریوسفی #رهبر_ارکستر @dialogue.ac @panizfaryousefi @dialogueorchestra #موسیقی_کلاسیک #موسیقی_خوب_بشنویم
. نمایش صوتی سووشون اثر جاودانِ سیمین دانشور تنظیم و کارگردانی منیژه محامدی با هنرمندی شبنم مقدمی، محمد اسکندری، گوهر خیراندیش، فریده سپاهمنصور، مهوش افشارپناه، بهرام ابراهیمی، فرخ نعمتی، حبیب دهقاننسب، محمد نادری، فرناز رهنما، مهدی میامی، مجید جعفری و… تهیه شده در انتشارات زروان بهزودی… . #سیمین_دانشور #منیژه_محامدی #شبنم_مقدمی #محمداسکندری #گوهرخیراندیش #فریده_سپاه_منصور #مهوش_افشارپناه #بهرام_ابراهیمی #فرخ_نعمتی #حبیب_دهقان_نسب #محمدنادری #فرنازرهنما #مهدی_میامی #مجیدجعفری #انتشارات_زروان @amoaddabian_official @goharkheirandish @manijehmohamedi @sepideh.sepehri